uncompassionate

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of compassionate.
متضاد: understanding
مشابه: remorseless

جمله های نمونه

1. Nor silver - shedding tears could penetrate her uncompassionate sire.
[ترجمه عیسی علوی] ریزش اشکهای چون نقره اش هم نتوانست بر پدر سنگدل او نفوذ کند
|
[ترجمه گوگل]و نه نقره ای - اشک ریختن می تواند به پدر بی رحم او نفوذ کند
[ترجمه ترگمان]و حتی اشک های نقره هم نمی توانست به او نفوذ کند، قربان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. How can people be so uncompassionate?
[ترجمه عیسی علوی] چطور مردم میتوتنند اینقدر نامهربان باشند
|
[ترجمه گوگل]چگونه مردم می توانند اینقدر بی رحم باشند؟
[ترجمه ترگمان]چطور مردم می تونن اینقدر احمق باشن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The king of this country was a handsome young man, but he was uncompassionate and easily went into a rage.
[ترجمه عیسی علوی] پادشاهاین کشور مرد جوان خوش تیپی بود اما سنگدل بود و براحتی خشمگین می شد
|
[ترجمه گوگل]پادشاه این کشور جوانی خوش تیپ بود، اما بی رحم بود و به راحتی به خشم می رفت
[ترجمه ترگمان]شاه این کشور جوان خوش قیافه ای بود، اما از کوره در رفت و به آسانی خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No one will raise moral psychology of the question of obesity, for fear of sounding uncompassionate and reactionary.
[ترجمه گوگل]هیچ کس روانشناسی اخلاقی مسئله چاقی را مطرح نخواهد کرد، از ترس اینکه بی رحمانه و ارتجاعی به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس روانشناسی اخلاقی راجع به چاقی، به خاطر ترس از sounding و ارتجاعی بودن را افزایش نخواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We feel we should become upset over our own and other people's problems, those who don't are uncaring, and uncompassionate people.
[ترجمه گوگل]ما احساس می کنیم که باید به خاطر مشکلات خود و دیگران ناراحت شویم، آنهایی که این کار را نمی کنند افرادی بی توجه و بی رحم هستند
[ترجمه ترگمان]ما احساس می کنیم که ما باید از مشکلات خودمان و دیگران ناراحت شویم، آن هایی که بی تفاوت، و uncompassionate نفر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And perhaps above all, to encourage a sensitivity about uncompassionate speaking.
[ترجمه گوگل]و شاید مهمتر از همه، تشویق به حساسیت در مورد صحبت کردن بی رحمانه
[ترجمه ترگمان]و شاید بالاتر از همه، برای تشویق حساسیتی در مورد uncompassionate صحبت کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Venerable Chao Hwei argued that allowing this injustice to continue is uncompassionate as we are not doing anything to help these beings alleviate their suffering.
[ترجمه گوگل]ارجمند چائو هوی استدلال کرد که اجازه دادن به این بی عدالتی ادامه یافتن بی رحمانه است زیرا ما هیچ کاری برای کمک به این موجودات انجام نمی دهیم تا رنج خود را کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]Chao Hwei Venerable معتقد است که اجازه دادن به این بی عدالتی همچنان ادامه دارد، چون ما هیچ کاری برای کمک به این موجودات برای تسکین درد و رنج خود انجام نمی دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not compassionate, merciless, without pity

پیشنهاد کاربران

بپرس