ترجمه‌های عیسی علوی (٧٥)

بازدید
١٦٧
تاریخ
٢ سال پیش
متن
The once prosperous city went to rack and ruin.
دیدگاه
١

بیکباره شهر پررونق رو به نابودی گذاشت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Your homeland has gone to rack and ruin.
دیدگاه
١

وطن شما رو به نابودی رفته است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He's let his father's old house go to rack and ruin.
دیدگاه
١

او گذاشته خانه قدیمی پدرش رو به ویرانی برود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The old farmhouse had gone to rack and ruin.
دیدگاه
١

خانه باغ قدیمی رو به ویرانی گذاشته بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
First they let the house go to rack and ruin, then the garden; now they were sheltering hippies.
دیدگاه
١

ابتدا خانه و سپس باغ را گذاشتند رو به ویرانی برود اکنون به پناهگاه هیپی ها رفتند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The whole farm was going to rack and ruin.
دیدگاه
١

تمام مزرعه روبه ویرانیمی رفت

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They let the house go to rack and ruin.
دیدگاه
١

آنها گذتشتند خانه رو به نابودی برود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They've let the house go to rack and ruin.
دیدگاه
١

آنها گذاشته بودند خانه رو به ویرانی برود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The house had been left to go to rack and ruin.
دیدگاه
١

خانه متروکه شده و آماده ویران شدن بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This country is going to rack and ruin; we need a change of government.
دیدگاه
١

این کشور بسمت نابودی می رودما به دولت جدید نیاز داریم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The old house soon went to rack and ruin.
دیدگاه
٠

خانه قدیمی خیلی زود ویران شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We're in the throes of moving to a new office, so the place is in chaos at the moment.
دیدگاه
٠

ما در گیر و دار انتقال به اداره جدید هستیم بنابراین مکان در حال حاضر در هرج و مرج است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The country is presently in the throes of the worst recession since the second world war.
دیدگاه
٠

کشور از زمان جنگ دوم جهانی اکنون دستخوش شدیدترین رکود اقتصادی شده است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They prop up prices for growers by controlling production rather than through federal subsidies.
دیدگاه
٠

آنها قیمت پنبه را بجای سوبسیدهای دولت فدرال با کنترل تولید ثابت نگه میدارند ( کاهش تولید افزایش قیمت و یا افزایش تولید کاهش بهای تمام شده یکواحد فروش ...

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They are trying to prop up the tumbling stockmarket by cutting the supply of new issues.
دیدگاه
٠

آنها تلاش میکنند با قطع عرضه سهام شرکتهای جدید در آشفتگی بازار سهام ثبات ایجاد کنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Second, the state will continue to prop up inefficient state enterprises.
دیدگاه
٠

دوم ایالت به حفظ و ثابت نکهداشتن موسسات ناکارآمد ایالتی ادامه خواهد داد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Attempts by the UK government to prop up the pound on the exchange markets degenerated into chaos.
دیدگاه
٠

تلاشدولت انگلیس برای ثابت نکهداشتن پوند در صرافی ها موجب اغتشاش شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Prop up with a cocktail stick from behind if necessary.
دیدگاه
٠

در صورت لزوم چوب کوکتل را حمایل کنید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The builders are trying to prop up the crumbling walls of the church.
دیدگاه
٠

سازندگان کلیسا سعی میکنند تلاش میکنند دیوارهای سنگی کلیسا را تراز کنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The government introduced measures to prop up the stock market.
دیدگاه
١

دولت معیارهایی را برای سرپانگهداشتن بازار سهام تعیین کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
They had to prop up the tree with long poles under the branches.
دیدگاه
٠

آنها مجبور شدند چوبهای بلندی را زیر شاخه های درخت حمایل کنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
If you have difficulty sitting like this, prop up your back against a wall.
دیدگاه
٠

اگر با این نوع نشستن مشکل دارید کمرتان را به دیوار حمایل کنید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We had to prop up the roof with a wooden post.
دیدگاه

مجبور شدیم یک تیرک چوبی را حمایل سقف کنیم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It was courageous of her to face the committee with her bold request.
دیدگاه

شهامت او بود که موجب مقابله با کمیته توسط درخواست شجاعانه اش شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Of course, there is nothing intrinsically quantum mechanical in what has been said so far.
دیدگاه
٠

البته تا کنون هیچ چیز درباره ذات مکانیک کوآنتوم گفته نشده است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
This subject is intrinsically interesting and worthy of study in its own right.
دیدگاه

این موضوع فی نفسه جالب و ارزش مطالعه را دارد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Sometimes I wonder if people are intrinsically evil.
دیدگاه

گاهی از اینکه افرادی فی نفسه بد هستند شگفت زده می شوم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I did not expect the job to be intrinsically rewarding.
دیدگاه
٠

انتظار نداشتم این شغل فی نفسه ارزشمند باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She's obsessively tidy, always hoovering and polishing.
دیدگاه
١

او بطور وسواس گونه پاکیزه است همیشه جاروبرقی می کشد و صیقل میدهد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Peter was obsessively jealous and his behaviour was driving his wife away.
دیدگاه
٠

پیتر میل شدیدی به حسادت داشت و رفتارش باعث فاصله با همسرش شد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He works obsessively from 15 am to 9 or 10 at night.
دیدگاه
١

او با وسواس از ساعت 3 بامداد تا 9 یا 10 شب کار میکند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He's rude to her friends and obsessively jealous.
دیدگاه
٠

او نسبت به دوستانش گستاخ شده و میل شدیدی به حسادت دارد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The realisation that the murderer must have been a close friend came as a shock.
دیدگاه
٠

دانستن اینکه قاتل باید دوستی نزدیک باشد شوکه کننده بود

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Mom also took Dashu and Huahua for a kiddy roller coaster ride. Both requested to ride a second time!
دیدگاه
٠

مادر داشو و هاوا را به ترن هوایی بچگانه برد هر دو تاشون خواستند یکبار دیگر سوار ترن شوند!

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Now, which one of you naughty kiddy been messing with the Shadow Man?
دیدگاه
٠

الان کدامیک از شما شیطون بچه ها با مرد سایه بازی می کند؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You called it a script kiddy language, remember?
دیدگاه
٠

یادته گفتی اون دستنوشته به زبان کودکانه است؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The kiddy plate here looks wonderful. I wouldn't mind having that myself.
دیدگاه
٠

آن بشقاب کوچک بنظر عالی میاد فکر نکنم بتونم اونو داشته باشم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The man who put the flash into kiddy science and engineering was obsessed with mastery and given to showmanship, says Brown.
دیدگاه
٠

براون می گوید : شخصی که نور را وارد علم و مهندسی کرد وسواس استادی داشت و آن را به امور تبلیغات سپرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He wants to be a taxonomist of plants.
دیدگاه
١

او میخواهد متخصص طبقه بندی گیاهان باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
These have been sadly neglected by most taxonomists.
دیدگاه
٠

متاسفانه اکثر تاکونومیست ها اینها را نادیده گرفته انذ

تاریخ
٢ سال پیش
متن
From the vantage point of the late 20th century, the war seems to have achieved nothing.
دیدگاه
٠

از اواخر قرن بیستم بنظر میرسد جنگ بی نتیجه بوده است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The whole dispute looked silly from my vantage point.
دیدگاه
٠

از نقطه نظر من بطورکلی مشاجره احمقانه می باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
From today's vantage point, the 1987 crash seems just a blip in the upward progress of the market.
دیدگاه

امروزه ، سقوط سال 1987 بنظر میرسد فقط پیشرفتی در بازار باشد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
From my vantage point on the hill, I could see the whole procession.
دیدگاه
٠

از نقطه ای در بالای تپه میتوانستم همه چیز را ببینم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
From our lofty vantage point, we could see the city spread out below us.
دیدگاه
١

از نقطه ای مرتفع ، می توانستیم شهر در زیر پای خود ببینیم

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The prices are subject to change.
دیدگاه

قیمت ها مشمول تغییر هستند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
These rules are subject to change without notice.
دیدگاه
١

این قوانین بدون هیچ اخطاری تغییر پذیرند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The prices for food are subject to variation.
دیدگاه

قیمت غذا تغییر پذیر است

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The humour of it is not to be absorbed in a hurry.
دیدگاه
٠

عجله اش را با شوخی رد کرد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
With wry humour, they laugh at their misfortunes.
دیدگاه
٠

با کج خلقی به بد شانسی آنها می خندند

١