نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
قلب: دل. دگرگون شده و منقلب شده. تقلبی و ...
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crawl along: ارام، ارام راه رفتن، حرکت لاک پشتی
١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
restrained: کنترل شده
٧ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
turn from: رو برگرداندن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
give up the ghost: ۱ - خراب شدن ۲ - مردن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flyover: کنایه از سرعت کار کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
i was wondering if: می خواستم بدونم اگر. .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stew: she is in a stew او از چیزی ناراحت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
explore all the avenues: تمام راه های ممکن رو رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
explore all the avenues: تمام راه های ممکن رو رفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
you got it: به روی چشم!!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
kid around: احمقانه رفتار کردن. بچه شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kid around: احمقانه رفتار کردن. بچه شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
she is having a baby in two months later: تا دو ماه دیگه بچه اش به دنیا می ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
drop a brick: سهوا اشتباهی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
try not to drop a brick: سعی کن!!سوتی ندی!!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hush money: حق السکوت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hush money: حق السکوت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to paper over differences: پنهان کردن اختلافات
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the sphere of: ازجنبه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
based on trust: براساس اعتماد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
knock out power: باعث قطعی برق شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tropical storm: طوفان گرمسیری، حاره ای
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tropical storm: طوفان گرمسیری، حاره ای
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life thretening storm: طوفان سهمگین
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fortnight: دو هفته Two weeks
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fortnight: دو هفته Two weeks
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
browse: نگاه کردن به چیزهای زیادی بدون توجه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be on cloud nine: روی ابرها سیر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be on cloud nine: روی ابرها سیر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you made my day: خیلی خوشحالم کردی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
you made my day: خیلی خوشحالم کردی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put me in the picture: من را در جریان بگذار
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put me in the picture: من را در جریان بگذار
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get moving: عجله کن!!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get moving: عجله کن!!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tip top: عالی، مرتب، منظم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep in tip top shape: روی فرم نگه داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
help your self: غذا میل کنید، از خودتان پذیرایی کنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make ends meet: He can not make ends meet از پس مخا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fed up with: She is fed up with her life از زندگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
can not wait: بسیار مشتاق و بی صبر بودن I can not ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
from scratch: یاد گرفتن چیزی از اولش If I go to F ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
play off: به معنی تسویه کردن نمیشه، کاربر roz ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it sells like hot cakes: بسیار پر فروشه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mix and match: سوا کردن کالا
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
with flying colors: با موفقیت کامل
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
with flying colors: با موفقیت کامل
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cast iron alibi: دلیل کاملا محکم برای اثبات غیبت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cast iron alibi: دلیل کاملا محکم برای اثبات غیبت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be on the ball: اماده به کار
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sailed through: به اسانی گذراندن و کاری را با سهولت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is not permitted to receive any visitors: او ممنوع الملاقات است .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was wondering if: می خواستم بدونم اگر. .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
i was wondering if: می خواستم بدونم اگر. .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a word with somebody: با کسی صحبت کردن EX:I had a word wi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a word with somebody: با کسی صحبت کردن EX:I had a word wi ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mind go blank: suddenly can not remember
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mind go blank: suddenly can not remember
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
boil down: منتج شدن. خم شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
boil down: منتج شدن. خم شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the spot: سریعا. در زمان و مکان مناسب
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
play the fool: رفتار احمقانه داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
play the fool: رفتار احمقانه داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put somebody though: شخصی را ازطریق تلفن به دیگری وصل کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put somebody though: شخصی را ازطریق تلفن به دیگری وصل کر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
backup: Back up: Make a copy of computer da ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
over the hill: He is over the hill او سن و سالی از ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
post master at: He is post master at طرف خدای فلان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
present minded: He is really present - minded او وا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
behind: he is so behind طرف شوته
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as bold as a brass: He is as bold as a brass رویش سنگ پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
behind the times: افکار کهنه داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in good condition: He is in good condition او خوب ماند ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gentleman all round: He is a gentleman all round او از ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gentleman all round: He is a gentleman all round او از ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what is more: اصطلاح /برای اضافه کردن اطلاعات به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
do the trick: موثربودن و به نتیجه مطلوب رساندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
go the distance: تمام کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go the distance: تمام کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be at the high: از نظر اماری در سطح بالایی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
built up: توسعه دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
built up: توسعه دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
draw together: 1 - توافق کردن 2 - متحد کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
draw together: 1 - توافق کردن 2 - متحد کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take up: علاقه مند بودن به فعالیت های جدید و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put aside: ذخیره کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
turn away: علاقه مند نبودن رو برگرداندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
احولی: پیچیدگی در چشم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
قلب: دل. دگرگون شده و منقلب شده. تقلبی و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
خلقی کردن: مزاح کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
خلقی کردن: مزاح کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بشکست: شکسته خاطرشد. خفیف و خوار شد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
smell a rat: ?How come the front door is open ? ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
restrained: کنترل شده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
for the birds: totally uninteresting and meaningle ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
straight from the horse's mouth: from a very reliable source
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tongue in cheek: as a joke
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tropical cyclone: گردباد استوایی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tropical cyclone: گردباد استوایی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weigh against: سنجیدن در مقابل
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
weigh against: سنجیدن در مقابل
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
master entrance exam: کنکور کارشناسی ارشد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
master entrance exam: کنکور کارشناسی ارشد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn from: رو برگرداندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn from: رو برگرداندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unmoving water: اب راکد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unmoving water: اب راکد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make profit: سود دهی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make profit: سود دهی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
front: 1 - جلو و پیش 2 - جبهه جنگ 3 - نم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tonic water: اب گازداری که برای رقیق کردن نوشابه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tonic water: اب گازداری که برای رقیق کردن نوشابه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look my best: خوشتیپ به نظر امدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
look my best: خوشتیپ به نظر امدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crawl along: ارام، ارام راه رفتن، حرکت لاک پشتی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
letdown: let somebody down:حال کسی رو گرفتن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
time oriented: زمان محور بودن Americans are very t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
time oriented: زمان محور بودن Americans are very t ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
committed to memory: حفظ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
committed to memory: حفظ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at home with: راحت بودن با EX:he is also at home ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at home with: راحت بودن با EX:he is also at home ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
aquaculture: شیلات
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
الطیران: هواپیمایی، هوانوردی، پرواز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
الطیران: هواپیمایی، هوانوردی، پرواز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
exonerated: اعاده حیثیت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
time oriented: زمان محور همه چیز بر اساس زمان انجا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the other words: به بیان دیگر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
huddle over books: huddle over:چنبره زدن huddle over ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
huddle over books: huddle over:چنبره زدن huddle over ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laid back: relax easygoing
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trauma: تجربه عذاب آور
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sea of difference: یک دریا تفاوت!!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hectic: شلوغ و پربرنامه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pressing problem: مشکل حاد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pressing problem: مشکل حاد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
back home: کشوری که شخص از آنجا آمده!!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sense of touch: حس لامسه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
troubleshooter: مسئول رفع نقص
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
straight a's: یه ضرب و بدون ارفاق نمره الف گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
straight a's: یه ضرب و بدون ارفاق نمره الف گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fly in: نشستن پرواز هواپیما land in
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fly in: نشستن پرواز هواپیما land in
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drug infested: آلوده به موادمخدر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
nod out: چرت زدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
beans: he is full of beans او پر از انرژی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pickle: I am in a pickle من در دو راهی هستم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
beat: I am beat من خیلی خسته ام exhausted ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
just plain: به سادگی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
just plain: به سادگی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
toil up: to walk with difficulty به سختی راه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pennies from heaven: منبع مالی باد آورده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cock and bull story: داستان مزخرف
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spain a yarn: قصه بافتن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for pete's sake: A common non - offensive substitute ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spit out: basically means kinda "to say, that ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت اولین پیشنهاد

-
دیکشنری
-
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت اولین ترجمه

-
دیکشنری
-
١ سال پیش
نوع مدال

انتخاب عکس پروفایل

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

تکمیل درباره من

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hit me pretty hard: یک اصطلاح به معنی : روی من هم اثربد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hit me pretty hard: یک اصطلاح به معنی : روی من هم اثربد ...
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-
همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
keep it down: ساکت باش! مثال:ممکنه ساکت باشید!؟ د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pit stop: توقف کوتاه ( درهنگام مسافرت برای بن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pit stop: توقف کوتاه ( درهنگام مسافرت برای بن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i will have it plain: اصطلاح:ساده میخورم Ex:Do you take c ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i will have it plain: اصطلاح:ساده میخورم Ex:Do you take c ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am up to my ears in: I'm up to my ears in sth غرق این مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i am up to my ears in: I'm up to my ears in sth غرق این مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
catch an eye: علاقه کسی را جلب کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch an eye: علاقه کسی را جلب کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
seize the moment: در لحضه خوش باش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
seize the moment: در لحضه خوش باش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
catch a glimpse: یک لحضه چیزی را دیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
catch a glimpse: یک لحضه چیزی را دیدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
we are doomed: بدبخت شدیم!!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
we are doomed: بدبخت شدیم!!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is worth a try: به امتحانش می ارزد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it is worth a try: به امتحانش می ارزد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that man is impossible: اصلا حرف تو مخش نمیره
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
that man is impossible: اصلا حرف تو مخش نمیره
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
start the ball rolling: کاری را شروع کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
start the ball rolling: کاری را شروع کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
keep up the good work: ادامه بده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
keep up the good work: ادامه بده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do not lose heart: روحیت را نباز!!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
do not lose heart: روحیت را نباز!!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am a bit rusty: دانشم خاک خورده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
got through: به اتمام رساندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
got through: به اتمام رساندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
came up with: ایده به ذهن رسیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
came up with: ایده به ذهن رسیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
so far so good: تا اینجا که خوب بوده!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
time is on your side: هنوز وقت دارید!!
١ سال پیش
١