نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go with: ( To choose, pick ( phrase
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
calling in sick: Report that you will not go to work ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coming down: Getting, acquiring
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quite ill: Very sick
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quite ill: Very sick
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sick day: Day off because you're sick
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sick day: Day off because you're sick
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
check in: Register at a hotel or an airport
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
under the name: Name used for the reservation
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
under the name: Name used for the reservation
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weight off my shoulders: Remove pressure or stress
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
weight off my shoulders: Remove pressure or stress
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be a mile long: Is very long
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be a mile long: Is very long
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cut in line: Move in front of someone waitingin ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cut in line: Move in front of someone waitingin ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
form a queue: to get in line
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
form a queue: to get in line
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slip my mind: been forgotten
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slip my mind: been forgotten
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حبر: حبری رنگ =کبود رنگ
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
حبر: حبری رنگ =کبود رنگ
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
در محظور ماندن: در تنگنا قرار گرفتن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
حشم: 1 - ستوران و چهارپایان 2 - خدمتکارا ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
حطام: 1 - گیاه خشک 2 - مال اندک ( مجاز )
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حضیض: نشیب مکان. کم ارتفاع
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
حضیض: نشیب مکان. کم ارتفاع
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
مضغ: جویدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
مضغ: جویدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
نفاذحکم: ابلاغ. انتشار و نفوذ
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بپیچم: تلاش می کنم. اصرار و پافشاری
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
بربساطی که بساط نیست: اوضاع نامساعد
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
هرا: صدا و غوغا/اواز مهیب
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
موی مالیده: موی مرتب شده
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
خصاصه: درویشی و حاجت مندی
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ژاژخاییدن: سخن بیهوده گفتن/ژاژ:گیاه بی مزه
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
براویختن: چنگ زدن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be right up: go upstairs soon
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a fit: get very angry
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it’s about time: finally
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
farsighted: see far - away things more clearly ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as blind as a bat: have really poor vision
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work for you: be okay with you
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
work for you: be okay with you
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a hole in the wall: a very small, usually cheap restaur ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a hole in the wall: a very small, usually cheap restaur ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
avertising budget: بودجه تبلغاتی
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in anticipation: پیشاپیش
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in anticipation: پیشاپیش
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
in anticipation of: ۱ - به امید، در انتظار ۲ - از ترس، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in anticipation of: ۱ - به امید، در انتظار ۲ - از ترس، ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ask around: دعوت کردن کسی
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
aim at: هدف گیری کردن و تمرکز بر روی EX:th ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
recharge your battery: اصطلاح :به معنی رو به بهبودی بعد از ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel off color: اصطلاح:مریض بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the mend: بهبود یافتن Ex:the economy is on th ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be fit as a fiddle: اصطلاح :سلامتی کامل
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be right as rain: اصطلاح:سلامتی کامل ( بعد از یک دوره ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
give up the ghost: ۱ - خراب شدن ۲ - مردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fall of your perch: اصطلاح:مردن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
off somebody trolley: اصطلاح:دیوانه بودن
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
money talk: پول حرف اول رو میزنه و حلال مشکلاته
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
milk does not agree with me: شیر به مزاج من سازگار نیست!!
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
milk does not agree with me: شیر به مزاج من سازگار نیست!!
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
upon your life: اصطلاح :به جان تو!!
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upon your life: اصطلاح :به جان تو!!
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mishmash: ترکیب درهم و برهم از دو چیز
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whishy washy: اصطلاح:ابکی ، سست
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whishy washy: اصطلاح:ابکی ، سست
٨ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to be over the hump: رو غلطک افتادن
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
chalk up to experience: تجربه کردن و درس عبرت گرفتن I alway ...
٨ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
figure that: با خود فکر کردن، فکر کردن
٨ ماه پیش
٢