tinabailari - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ستوران: جمعِ ستور ، چهارپایان کاربرد در جمل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تامل: درباره ی امری به دقت فکر کردن ، درن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feeling: حس ، احساس 🧁🧁 he found it difficu ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

focus: مرکز ، توجه کردن ، تمرکز کردن each ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fresh: تازه ، [ آب ] شیرین ، [ هوا ] خنک و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

function: کار ، وظیفه ، عملکرد the function o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get off: پیاده شدن ، پایین آمدن get off the ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get into: those kids are always getting into ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gym: سالن ورزش ، باشگاه I go to the gym ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

habit: عادت 🥠🥠🥠 try to get into the hab ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happiness: خوشحالی ، خوشبختی they are trying t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heading: عنوان ، سرفصل

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

height: ارتفاع ، بلندی ، [ شخص ] قد 🍚🍚🍚 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in other words: به عبارت دیگر they asked him to lea ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

injure: صدمه زدن به ، آسیب رساندن به he sai ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

injury: صدمه ، آسیب ، جراحت 🥠🥠 Frank Ribe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

join: متصل کردن ، ملحق شدن به 🥟🥟 I don' ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

joint: مفصل ، محل اتصال ، بند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lonely: تنها ، بی کس ، غریب she lives alone ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

material: مواد خام raw materials

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غمز: سخن چینی کردن ، آشکار کردن راز کسی� ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غمز: سخن چینی کردن ، آشکار کردن راز کسی� ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حذر: پرهیز کردن ، دوری کردن کاربرد در جم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خوار: بی مقدار ، بی ارزش کاربرد در جمله : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مهمل: بیهوده ، بی معنی کاربرد در جمله :🥘 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حزم: دور اندیشی ، هوشیاری کاربرد در جمله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

حزم: دور اندیشی ، هوشیاری کاربرد در جمله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرضی: پسندیده 🌯 کاربرد در جمله : و اخلاق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مستور: پنهان ، مخفی کاربرد در جمله : تن ز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستور: پنهان ، مخفی کاربرد در جمله : تن ز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اتباع: پیروان🥙🥙 کاربرد در جمله : و اتباع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اتباع: پیروان🥙🥙 کاربرد در جمله : و اتباع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نصاب: مقدار معین از هر چیز کاربرد در جمله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وزر: بار گناه ، گناه🍕 کاربرد در جمله : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وزر: بار گناه ، گناه🍕 کاربرد در جمله : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محظور: قدغن ، ممنوع ، تنگنا کاربرد در جمله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حلاوت: شیرینی 🌭 کاربرد در جمله : فسانه گش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

اهتمام: کوشش کردن ، توجه داشتن ، تیمار کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هور: خورشید 🍖 کاربرد در جمله : همی گفت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صورت: ظاهر ، شکل ، سیما کاربرد در جمله : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هزل: مسخرگی ، شوخی ، مزاح کاربرد در جمله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هزل: مسخرگی ، شوخی ، مزاح کاربرد در جمله ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غوی: گمراه 🥓🥓 کاربرد در جمله : که مرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غوی: گمراه 🥓🥓 کاربرد در جمله : که مرو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سمن: گل یاسمن 🍳 کاربرد در جمله : این چه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سورت: تندی ، تیزی کاربرد در جمله : سورت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ثقت: اطمینان 🧀 کاربرد در جمله : و ثقت د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ثقت: اطمینان 🧀 کاربرد در جمله : و ثقت د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابزن: حوض کوچک ، حوضچه ، حوضچه ای که از چ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابزن: حوض کوچک ، حوضچه ، حوضچه ای که از چ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارمان: 🥖 آزرو ، امید 🥖

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارنگ: آرنج 🍞🍞

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ازگار: زمانی دراز ، به طور مداوم ، تمام و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اژنگ: چین و شکنی که به واسطه ی خشم به چهر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابلیس: شیطان ، اهریمن 🥔🥔

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابدال: جمعِ بدل به معنی اولیاء الله : مردا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اعاظم: بزرگان ، بزرگ تران

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اعراض: روی برگرداندن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اعصار: روزگاران ، دوره ها 🥕🥕

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اعصار: روزگاران ، دوره ها 🥕🥕

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matter: مهم بودن ، اهمیت داشتن ، موضوع ، مس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

national: ملی ، عمومی ، همگانی 🥬🥬 Britain h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nutrient: ماده ی غذایی 🥑🥑 fruits and vegeta ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over and over: بارها و بارها ، به کرّات I've told ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oxygen: اکسیژن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oxygen: اکسیژن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfect: کامل ، بی نقص ، عالی ، فوق العاده t ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pickup: برداشتن ، یاد گرفتن ، سوار کردن ، گ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pump: تلمبه کردن ، پمپاژ کردن the heart p ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

really: واقعاٌ ، حقیقاٌ I can't believe I'm ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regular: منظم ، مرتب ، عادی ، معمولی getting ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repetitive: تکراری ، یکنواخت 🍇🍇 a boring repe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

repetitive: تکراری ، یکنواخت 🍇🍇 a boring repe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

runaround: این ور و اون ور دویدن ، [ محاوره ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

safe: ایمن ، در امان ، امن ، مطمئن In som ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sport: ورزش Football , basketball and voll ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stair: پله ، راه پله 🌫🌫 go up the stairs ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

statement: بیان ، اظهار ، گفته ، بیانیه 🌊🌊 a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

store: ذخیره کردن ، انبار کردن ، ذخیره ، ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straight: مستقیم ، راست ، صاف go straight alo ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

summarize: خلاصه کردن the results of the resea ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

summarize: خلاصه کردن the results of the resea ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

through: از میانِ ، از وسطِ ، از طریقِ ⛄️⛄️ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

TOE: انگشت پا ☃️☃️

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unable: ناتوان ، عاجز some children were un ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vessel: [ در بدن ] رگ ، کشتی blood vessels ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

walk along: در امتدادِ . . . . . . راه رفتن ⛈⛈

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk along: در امتدادِ . . . . . . راه رفتن ⛈⛈

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

walk down: [ از پله و غیره ] پایین رفتن 🌧🌧

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weather: هوا ، وضع هوا ، آب و هوا ☁️☁️

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste: تلف کردن ، هدر دادن ، زباله ، اتلاف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

above: بالا ، بالای ، بر فرازِ 🌥🌥 they s ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ACT: عمل کردن ، رفتار کردن ، کار ، عمل h ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افلاک: جمعِ فلک ، آسمان ها 🌤🌤

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

زهی: هنگام اظهار خشنودی یا شگفتی از چیزی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فضل: لطف ، توجه ، رحمت ، احسان 🌈🌈

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برازندگی: شایستگی ، لیاقت 🌪🌪

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برازندگی: شایستگی ، لیاقت 🌪🌪

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیرایه: زیور و زینت 🔥🔥

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیرایه: زیور و زینت 🔥🔥

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

جافی: ستمگر ، ظالم ☄️☄️

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دستبرد: هجوم و حمله 🌟🌟

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دستبرد: هجوم و حمله 🌟🌟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صورت شدن: به نظر آمدن ، تصور شدن 💫💫

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

صورت شدن: به نظر آمدن ، تصور شدن 💫💫

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

معرکه: میدان جنگ ، جای نبرد 🌍🌍

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکاید: جمعِ مکیدت ، مکر ها ، حیله ها 🌎🌎

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مکاید: جمعِ مکیدت ، مکر ها ، حیله ها 🌎🌎

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

میعاد: وعده ، قرار 🌙🌙

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نمط: روش ، طریقه 🌓🌓

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ورطه: گرداب ، گودال ، مهلکه ، گرفتاری 🌒� ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هنگامه: غوغا ، داد و فریاد ، شلوغی 🌑🌑

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ضایع: تباه ، تلف 🌖🌖

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advice: توصیه ، نصیحت ، مشورت ، مشاوره ask ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amount: مقدار ، میزان 🌛🌛 he gave regular ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

anxious: نگران ، دلواپس ، مشتاق ، آرزومند 🌝 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as well: هم ، نیز ، هم چنین I'd like a cup o ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as well as: هم . . . . هم . . . ، و هم چنین the ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ashamed: شرمنده ، خجالت زده I felt so ashame ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

audience: حضار ، مخاطبان ، بینندگان ، شنوندگا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

average: معدل ، میانگین ، متوسط ، معمولی ، ع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aware: آگاه ، باخبر 🌷🌷 were you aware of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

balance: تعادل ، توازن ، متعادل کردن 💐💐💐 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bare: لخت ، برهنه ، عریان 🌾 don't walk a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

base: پایه ، اساس ، مبنا ، پایگاه ، قرارگ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belief: ایمان ، اعتقاد ، باور ، عقیده his b ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clothing: پوشاک ، لباس 🍂🍂 women's / men's / ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communicate: ارتباط برقرار کردن ، [ خبر ، پیام ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concentrate: تمرکز کردن ، متمرکز کردن حواس 🎍🎍 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افگار: آزرده ، زخمی ، خسته ، مجروح

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

باره: اسب

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اکسیر: جوهری که ماهیت اجسام را تغییر دهد و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باسق: بلند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باسق: بلند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجابت: پذیرفتن ، قبول کردن 🌿🌿

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الحاح: پافشاری کردن ، اصرار کردن 🌴🌴

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امام: پیشوا ، راهنما 🌲🌲

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

امام: پیشوا ، راهنما 🌲🌲

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ادبار: پشت کردن ، بدبختی 🎄🎄

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ادعیه: دعا ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ادعیه: دعا ها

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

امواج مافوق صوت: امواج فوق صوت ، امواجی که فرکانس آن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلامعارض: بی رقیب

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امیرالامرا: امیر امیران ، فرمانده کل سپاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوراد: جمعِ ورد ، دعا ها ، ورد ها 🐾🐾

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اوراد: جمعِ ورد ، دعا ها ، ورد ها 🐾🐾

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بنگ: ماده ای مخدّر که از شاه دانه به دست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بنگ: ماده ای مخدّر که از شاه دانه به دست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اژدها پیکر: در شکل و هیئت اژدها ، دارای نقش اژد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بور شدن: شرمنده شدن ، خجلت زده شدن 🐀🐀

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اساطیر: جمعِ اسطوره ، افسانه ها و داستان ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اساطیر: جمعِ اسطوره ، افسانه ها و داستان ها ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

استخلاص: رهایی جستن ، رهایی دادن ، رهاییدن � ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidence: اعتماد به نفس ، اعتماد ، اطمینان 🦝 ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contact: تماس ، ارتباط ، تماس برقرار کردن با ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

copy down: نوشتن ( از روی چیزی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

course: [دانشگاه و غیره ] دوره ، کلاس I'd l ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

death: مرگ ، فوت 🦜🦜 she worked at the ne ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decrease: کم شدن ، کاهش یافتن the number of ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peacock: 🦚🦚 طاووس

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rooster: 🐓🐓 خروس 🐓🐓

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rooster: 🐓🐓 خروس 🐓🐓

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poodle: 🐩🐩 سگ پشمالو

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CAT: 🐈🐈 گربه 🐈🐈

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

different: مختلف ، متفاوت American English is ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deer: 🦌🦌 آهو

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

direct: مستقیم ، راست the weather had a dir ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disturb: مزاحم شدن ، نگران و آشفته کردن plea ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

race horse: 🐎🐎 اسب مسابقه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ox: 🐂🐂 گاو نر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emotion: حس ، احساس 🐃🐃 as a nurse I learn ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kangaroo: 🦘🦘 کانگورو

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

end: پایان ، آخر ، هدف 🐫🐫 we're going ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhinoceros: 🦏🦏 کرگدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

evaluate: ارزیابی کردن ، برآورد کردن 🐪🐪 you ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exciting: هیجان انگیز ، پر هیجان I've got som ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excited: هیجان زده I'm so excited that we're ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

three: سه 🛤🛤🛤 Three years is a long tim ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

three: سه 🛤🛤🛤 Three years is a long tim ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

WAS: بود 🕋🕋 She was absent yesterday ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shiraz: شیراز 🕍🕍 He was in Shiraz last we ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

were: بود 🕌🕌 You were at school yesterd ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

last night: دیشب we were tired last night ما دی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy: خوشحال They were happy yesterday آن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tea: چای His mother made tea this mornin ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

classroom: کلاس she speaks English in the clas ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dorm: خوابگاه His dorm room is bright and ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

publisher: I had to interview somebody for a j ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

publisher: I had to interview somebody for a j ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

participate: شرکت کردن It is necessary to partic ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfortunately: متاسفانه 🏢🏢 Unfortunately, we can ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attend: I wish I could attend a TV program ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excessively: بیش از حد 🏚🏚 These days we use IT ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

install: نصب کردن You need to install a comp ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all: کل ⛰⛰ were they watching TV all nig ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

english: زبان انگلیسی they were studying Eng ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

english: زبان انگلیسی they were studying Eng ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

story: داستان when my father came in I was ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

visit: دیدن both his parents and his grand ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

basketball: ورزش بسکتبال he both loves and play ...

٨ ماه پیش

مدال‌های tinabailari