پیشنهادهای هاجر صدرهاشمی (٥)
١٢
١ سال پیش
١
یه معنیش میشه جور کردن، از پس تهیه چیزی برآمدن. مثلا توی این جمله: they can’t rustle up $2 for a 7 - Eleven coffee یعنی اونا حتی نمی تونن 2 دلار جور ...
٢ سال پیش
٣
اتفاقا مزیت در برخی موارد، ترجمه درست تری است. مثل وقت هایی که داریم درباره meritocracy صحبت می کنیم که به معنای موفقیت و برتری کسانی است که مزیت ها ...
٢ سال پیش
-٤
شایسته سالاری، اما از نوع منفی. درواقع به سیستمی گفته میشه که توی اون، کسانی که یک سری امتیازات خاص، مثل هوش، پول، موقعیت خانوادگی و . . . دارن می تو ...
٢ سال پیش
٨
از پس خود برآمدن
٢ سال پیش
٤
واضح و مشخص مثلا: precision questioning پرسیدن سوال واضح و مشخص یا پرسشگری دقیق و واضح