آزیتا مهری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

distribution: توزیع پخش

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wilful: عامدانه از قصد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wilful: عامدانه از قصد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

excuse: توجیه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

break up: قطع ارتباط شکستن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demolish: معدوم کردن نابود کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slight: ناچیز اندک جزئی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fraudulently: مکارانه فریبکارانه بانیرنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fraudulently: مکارانه فریبکارانه بانیرنگ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

defraud: مکر کردن حقه زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defraud: مکر کردن حقه زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cyber: مجازی اینترنتی شبکه ایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chapeau: مقدمه سرآغاز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

code: رمز سیستم مجموعه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surf school: مدرسه ی موج سواری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage claim area: بخش تقاضای وسائل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get over: غلبه کردن بر خلاص شدن از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surprised: غافلگیر شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cool: باحال خفن جالب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get in touch: تماس گرفتن ارتباط برقرار کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

have fun: خوش بگذره خوش باشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solitary: تک فردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solitary: تک فردی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

farm: زمین زراعی مزرعه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disarming: صمیمانه دوستانه محبت آمیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disarming: صمیمانه دوستانه محبت آمیز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wave: موج آب موج مو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trash: آشغال زباله دورریختنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

look forward: چشم به راه بودن چشم انتظار بودن انت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rehabilitation: بازپروری اصلاح و تربیت مجدد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn toward: برگشتن ب سمت رو کردن به . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smack: ضربه زدن سیلی زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smack: ضربه زدن سیلی زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insist: اصرار کردن سماجت کردن پافشاری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insist: اصرار کردن سماجت کردن پافشاری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

frequency: فراوانی تکرر فزایش

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beneath: زیر تحت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beneath: زیر تحت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

streetlight: تیر چراغ برق پایه ی برق توی خیابان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

streetlight: تیر چراغ برق پایه ی برق توی خیابان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back seat: کمک راننده شاگرد کسی ک روی صندلی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careful: حواس جمع مراقب مواظب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commanding: دستوری آمرانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commanding: دستوری آمرانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supersonic: مافوق صوت فراصوتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

old fashioned: قدیمی از مدافتاده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crisp: چیپس ورق های نازک سیب زمینی سرخ شد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well done: آفرین. مرحبا باریکلا خوب بود

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accomodation: محل اسکان سکونت گاه محل اقامت محل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hierarchy: ترتیبات سلسله مراتب

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های آزیتا مهری