حدیث ایران - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inventive: خلاق - مبتکر

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take place: اتفاق افتادن - برگزار شدن

٧ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emotion: احساسات - شور - عاطفه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unconscious: بی هوش - بی خبر - نااگاه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

loss: ضرر - از دست دهی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lose: از دست دادن - باختن - گم کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i lost all my money: تمام پولم را گم کردم

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we lost the game: ما بازی را باختیم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

area: 1 - منطقه - ناحیه - بخش 2 - مساحت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mental: روحی - ذهنی - روانی

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a mental illness: یک بیماری روحی - روانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

basis: پایه - اساس

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sickness: بیماری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recall: به یاد اوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

even: یکنواخت - صاف - هموار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take place: اتفاق افتادن - برگزار شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: علاقه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brief: خلاصه - مختصر - کوتاه مدت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

detailed: مفصل - با جزئیات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compete: مسابقه دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hold: برگزار کردن - نگه داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

athlete: قهرمان ورزشی - ورزشکار

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wrestling: کشتی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

celebrate: جشن گرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

celebration: جشن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

competition: رقابت - هم چشمی - مسابقه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

against: مترادف ان =with = با

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attract: جذب کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attraction: جذابیت - جذب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

attractive: جذاب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plain: دشت - زمین مسطح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

religion: مذهب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basically: اساسا - اصولا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

control: کنترل ( کردن ) - نظارت ( کردن )

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

consist of: شامل - شامل شدن - تشکیل شدن از = b ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow: دنبال کردن - پیروی کردن - تعقیب کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

include: گنجاندن - شامل شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fortune: بخت - شانس - اقبال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

luck: شانس - بخت - اقبال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

award: جایزه - اعطا کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

prize: جایزه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bottom: ته - قسمت پایینی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

encourage: تشویق کردن - دلگرم کردن - جرئت دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heat: گرما

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deep: عمیق

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

depth: عمق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

depth: عمق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wide: پهن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

width: پهنا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

measure: اسم = معیار - مقیاس - اقدام فعل= ان ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

measurement: اندازه گیری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immediately: فورا - بلافاصله

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oral: شفاهی - دهانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touch: لمس - لمس کردن - تماس - دست زدن به

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

win: برنده شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

winner: برنده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advise: توصیه کردن - نصیحت کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advice: توصیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

receive: دریافت کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reception: دریافت - پذیرش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

place: جا - مکان - در ( رتبه ای - جایی و ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put: قرار دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

individual: فرد - انسان واحد - فردی - انفرادی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

right: درست - حق

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

up to now: تا به حال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

up to now: تا به حال

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

until now: تا به حال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

until now: تا به حال

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: عمل کردن - عمل جراحی کردن - کار کرد ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operation: عملیات - عملکرد - عمل جراحی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silent: ساکت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silent: ساکت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

silence: سکوت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

silence: سکوت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silently: به ارامی - در سکوت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

floor: کف زمین - طبقه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the floor: روی زمین

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

season: فصل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clearly: به طور روشن - به وضوح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

track and field: ورزش دو و میدانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

give out: ساطع کردن - از خود بیرون دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give off: از خود بیرون دادن - ساطع کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

force: اسم = نیرو - زور فعل= مجبور کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transport: حمل و نقل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transport: حمل و نقل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

transportation: حمل و نقل

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring together: گرد هم اوردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cycle: دوچرخه سواری کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get to: رفتن به - رسیدن به

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

great: عالی - مهم - بزرگ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

puzzle: اسم =معما - سوال بدون پاسخ - جورچین ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wonderful: شگفت انگیز - عالی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wonder: از خود پرسیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

invention: اختراع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

invention: اختراع

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fast: اگر فعل باشد به معنی => روزه - روزه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fast: اگر فعل باشد به معنی => روزه - روزه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mean: معنی دادن - منظور داشتن - دربرداشتن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meaning: معنی - منظور

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

defeat: شکست

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

habit: عادت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shout: فریاد زدن - باصدای بلند گفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shut: بستن - برهم نهادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

noise: سروصدا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pickup: برداشتن - بلند کردن - یادگرفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

held: نگه داشتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lift: بلند کردن - سرقت

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

useless: بی فایده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secret: سر - راز - رمز

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

army: ارتش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

front: جلو

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

copper: مسی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wire: سیم

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get up: بلند شدن - به پا خاستن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

plant: اگر فعل باشد = کاشتن اگر اسم باشد = ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sheet: ورقه - برگه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheet: ورقه - برگه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paper: کاغذ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paper: کاغذ

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keep: 1 - نگه داشتن - حفظ کردن. 2 - ادام ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fear: ترس - ترسیدن - نگرانی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fearless: نترس - شجاع

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amuse: سرگرم کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

surprise: اگر اسم باشد = تعجب - کار تعجب اور. ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

beat: غلبه کردن - شکست دادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

حدیث: سخن پیامبر - عشق - تازه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عرفان: خداشناسی - عشق - معرفت

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frighten: ترساندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frighten: ترساندن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confuse: گیج کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confuse: گیج کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shock: اگر اسم باشد = شوک. اگر فعل باشد = ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shock: اگر اسم باشد = شوک. اگر فعل باشد = ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

carpet: فرش

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

thin: نازک - لاغر - رقیق

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

FAT: چاق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

FAT: چاق

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

common: معمول - عادی - رایج - مشترک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appear: به نظر رسیدن - ظاهر شدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

manage: موفق شدن - از عهده برامدن - اداره ک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

involve: دربرداشتن - درگیرکردن - شامل شدن - ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

taste: مزه - مزه دادن - چشیدن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smell: بو - بوییدن - بودادن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smell: بو - بوییدن - بودادن

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

emotional: احساساتی - عاطفی

١١ ماه پیش

مدال‌های حدیث ایران