پیشنهاد‌های امیر جواهری (١٤٨)

بازدید
٣٠٨
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از همه بدتر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I want a car with all the bells and whistles, including a sunroof and heated seats ماشین آخرین مدل

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راهنمای قضات

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

روش اداره کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تبعه های مقیم خارج تبعه غیر مقیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خارج نشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ادب و نزاکت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انباشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

رها کردن افکار و احساسات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نوشتن احساسات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ستبر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( روانشناسی ) احساس ارزشمندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

استفاده از کسی یا چیزی به عنوان سلاح یا ابزار برای آزار دیگری Parents sometimes weaponize their kids to hurt each other

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی محلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جر زن ( در بازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلاح مرگبار سلاح کشنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بهتر عمل کردن بیشتر تلاش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاثیر خوب، تاثیر مثبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی کسی تاثیر گذاشتن His argument carried a lot of weight with me. استدلال او تاثیر زیادی بر من گذاشت The witness’s testimony carried a lot of weigh ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنگین و کسل کننده ( در مورد کتاب و فیلم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای کمک به کسی از جان مایه گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به دادگاه کشاندن پای میز محاکمه کشاندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بازنده بی اخلاق - بازنده بی اعصاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شصتش هم خبر نداشت بی خبر و بی غم ترجمه تقریبی: بی خبر از همه جا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

افق دید را گسترده تر کردن دید را باز کردن Traveling broadens your horizons سفر کردن، افق دید شما را بازتر میکند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

طرفداران دو آتشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای انجام کاری بصورت منظم سعی کردن I always make a point of being punctual من همیشه سعی میکنم وقت شناس باشم He made a point of spending Saturdays ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گذربرگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه مصوب: گذربرگ ( حمل و نقل ) دفترچه ای که مجوز عبور و مرور بین اللملی است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه مصوب: چراغ مضاعف ( حمل و نقل )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

واژه مصوب: بازتابه ( حمل و نقل )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه مصوب: جعبه فرمان ( حمل و نقل )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

واژه مصوب: واشد ( حمل و نقل )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جای دهی ( مخابرات )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هستار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واسط

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قابک ( در مخابرات )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخزن فرا داده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مقدار کف، کمینه، معیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

روی دادن

پیشنهاد
٠

یادت نره راهنما بزنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تغییرات بنیادین تغییرات انقلابی تغییرات اساسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشم انداز امید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

عقبگرد - پسرفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واژه مصوب برای "digital inclusion" می تواند "شاملیت دیجیتالی" باشد. این عبارت به معنای تضمین دسترسی و مشارکت همه افراد در فضای دیجیتال است و تاکید بر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جهان چند تکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جریان جهانی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

financing

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرشماری کشاورزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیم تک وظیفه

پیشنهاد
٠

حساب های انرژی و گسیل آلاینده ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درخواست اقدام

پیشنهاد
٠

تصمیم گیری مبتنی بر شواهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارشناس نسخ دستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رونوشت برداری بازچاپ، بازگرفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مهماندار مراسم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

an event, group, or activity that helps someone start something launch pad for • Ellington’s band was a launching pad for many gifted jazz musician ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیوه نامه ( در اصلاح سازمان ملل )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

احساس گناه بازمانده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکست زمین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روان گرا شدن، روان گرا کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقشه برداری وسعت سیل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شبکه بندی اطلاعات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از دست دادن دارایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلایای آهسته شروع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخریب زیستگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آسیب دیدن

پیشنهاد
٠

خود رو به آب و آتش زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیمه مسکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چگونگی اوضاع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرکز مبادله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توابع آسیب پذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حق زندگی در محل یا زمینی برای یک مدت the legal right to live in a house or use a piece of land for a period of time

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حلقه های مفقوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

مشارکت - ایفای نقش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیه پادشاه ( کنایه از مبلغ زیاد برای قیمت یک کالا ) ، پول خون پدرش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A surplus of inventory or capacity or of cash that is greater than the amount in the record of an account باقیمانده مصالح پس از اتمام ساخت و ساز تخمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

To send something for delivery the next day. We can overnight you the documents for signature.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دستکاری در ظاهر بدن مانند تتو زدن، پیرسینگ، رد کردن بند از لای پوست، دو قسمت کردن زبان و . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آثار کبودی در جسد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شانس به شجاعان رو میکنه fortune favored her بخت به او روی کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( امریکا - حقوق ) حق قانونی شخص بازداشت شده به امتناع از پاسخ دادن به پرسش های پلیس تا هنگام حضور وکیل او و حق او به داشتن وکیل در همه ی موارد و مراحل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنوز کار داره it's work in progress. هنوز تموم نشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مستقیم به سمت شمال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The radio/fuse is fried سوخته ( برای لوازم الکتریکی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

used to say that someone does something bad or stupid because they have not been told or taught that it is wrong: • Drugs are being sold to children ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را با جایی آشنا کردن اطراف را نشان کسی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلاح تهاجمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

آمار دادن

پیشنهاد
٢

کسی را مقابل کسی قرار دادن - با چیزی یا کسی نبرد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فهمیدن متوجه شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فهمیدن ( چیزی که درکش مشکل است ) مثال: seems like you haven't wrapped your mind around the fact that he is the boss مثل اینکه هنوز نفهمیدی اون رییسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که همیشه ( زیادی ) خوشبینه ( به طعنه گفته میشه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

روی شانس خود زیادی حساب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The phrase "get in over one's head" means to become involved in a situation that is too difficult or complex to handle. It suggests that the person h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از مخفیگاه بیرون کشیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیش از توانایی خود، مسولیت داشتن توانایی انجام کاری را نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دسته عزاداران ( نفر و خودرو ) که به آرامی حرکت میکنند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تیپ زدن - فکل کراوات کردن - خوشتیپ کردن - به خود رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قد کوتاه، کوتاه - قد، کسی که همیشه با کوتاهی قدش مشکل داره متضاد lanky

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مالیات بر مواد خوراکی مضر، مشروب، سیگار و بنزین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خشونت بیجا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Mood music refers to instrumental music that is intended to create a certain mood or atmosphere. It is often used as background music in films, telev ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

His behavior is clearly at odds with what the college expects from its students رفتارش کاملا با آنچه که یک دانشگاه از یک دانشجو انتظاره داره در تضاد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخالفت کردن با چیزی . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسائل دیگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

متمایز بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به حساب چیزی گذاشتن - به پای چیزی گذاشتن - دلیل چیزی بودن - He puts his success down to hard work. - They didn't do a lot of work and the boss out ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حال کردن با چیزی مثل قهوه، تنهایی، شکلات خوش بودن شاد بودن با چیزی To feel very happy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوران ( بدی ) داشتن. . . go through a rough patch

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مورد استقبال قرار گرفتن، پذیرفته شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرکردن ( با پول و حقوق ) ، گذراندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر دوستانه، غیر صمیمی، مثل غریبه ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمام کردن کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

By brining new technology into schools, we are not trying to do away with teachers حذف کردن، کنار گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بگیر بشین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

you're pushing it = دیگه داری پرو میشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روی کسی تاثیر گذاشتن - مخ کسی را زدن - کسی را پر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شرمندتم ! بد شد!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

he got the job through the agency of one of his relatives این شغل را به کمک یکی از خویشانش به دست آورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مزه دهن کسی را فهمیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ازون طرف! اونوری اونطرف ( در جوابِ "کدوم طرف رفت"؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را شناختن You don't know me from Adam تو اصلا منو نمیشناسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بین خودمون میمونه!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آدمی که باهاش وقت میگذرونی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

چه بد! عجب بد شانسی!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعا؟ جدا؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

موی جو گندمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کامل و با جزییات توضیح دادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

با اینکه احتمال موفقیت کم بود - برخلاف همه مشکلات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخصیت سوم داستان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخت خوابیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گازش رو بگیر!

پیشنهاد
٠

میفهمی داری چی میگی؟ دیوونه شدی؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( چیز سنگین را ) کشان کشان بردن، دنبال خود کشیدن و بردن، خرکش کردن، به خرکشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هدیه مهمان ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

so much for our fun holiday اینم از مسافرت باحال ما ( به کنایه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بخشیدمت! ( به کنایه )

پیشنهاد
٠

از چشم کسی دیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از تو بعیده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

حلق آویز کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

وسط بازی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسمش رو نیار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی پروا

پیشنهاد
١

کسی را از ارث محروم کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با مهمان ها خوش و بش و احوالپرسی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

موی مش کرده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دندان روی جگر گذاشتن