پیشنهادهای امیر جواهری (١٤٨)
از همه بدتر
I want a car with all the bells and whistles, including a sunroof and heated seats ماشین آخرین مدل
راهنمای قضات
روش اداره کردن
تبعه های مقیم خارج تبعه غیر مقیم
خارج نشین
ادب و نزاکت
انباشت
رها کردن افکار و احساسات
نوشتن احساسات
ستبر
( روانشناسی ) احساس ارزشمندی
استفاده از کسی یا چیزی به عنوان سلاح یا ابزار برای آزار دیگری Parents sometimes weaponize their kids to hurt each other
بی محلی
جر زن ( در بازی )
سلاح مرگبار سلاح کشنده
بهتر عمل کردن بیشتر تلاش کردن
تاثیر خوب، تاثیر مثبت
روی کسی تاثیر گذاشتن His argument carried a lot of weight with me. استدلال او تاثیر زیادی بر من گذاشت The witness’s testimony carried a lot of weigh ...
سنگین و کسل کننده ( در مورد کتاب و فیلم )
برای کمک به کسی از جان مایه گذاشتن
به دادگاه کشاندن پای میز محاکمه کشاندن
بازنده بی اخلاق - بازنده بی اعصاب
شصتش هم خبر نداشت بی خبر و بی غم ترجمه تقریبی: بی خبر از همه جا
افق دید را گسترده تر کردن دید را باز کردن Traveling broadens your horizons سفر کردن، افق دید شما را بازتر میکند
طرفداران دو آتشه
برای انجام کاری بصورت منظم سعی کردن I always make a point of being punctual من همیشه سعی میکنم وقت شناس باشم He made a point of spending Saturdays ...
گذربرگ
واژه مصوب: گذربرگ ( حمل و نقل ) دفترچه ای که مجوز عبور و مرور بین اللملی است
واژه مصوب: چراغ مضاعف ( حمل و نقل )
واژه مصوب: بازتابه ( حمل و نقل )
واژه مصوب: جعبه فرمان ( حمل و نقل )
واژه مصوب: واشد ( حمل و نقل )
جای دهی ( مخابرات )
هستار
واسط
قابک ( در مخابرات )
مخزن فرا داده
مقدار کف، کمینه، معیار
روی دادن
یادت نره راهنما بزنی
تغییرات بنیادین تغییرات انقلابی تغییرات اساسی
چشم انداز امید
عقبگرد - پسرفت
واژه مصوب برای "digital inclusion" می تواند "شاملیت دیجیتالی" باشد. این عبارت به معنای تضمین دسترسی و مشارکت همه افراد در فضای دیجیتال است و تاکید بر ...
جهان چند تکه
جریان جهانی شدن
financing
سرشماری کشاورزی
تیم تک وظیفه
حساب های انرژی و گسیل آلاینده ها
درخواست اقدام
تصمیم گیری مبتنی بر شواهد
کارشناس نسخ دستی
رونوشت برداری بازچاپ، بازگرفت
مهماندار مراسم
an event, group, or activity that helps someone start something launch pad for • Ellington’s band was a launching pad for many gifted jazz musician ...
شیوه نامه ( در اصلاح سازمان ملل )
احساس گناه بازمانده
شکست زمین
روان گرا شدن، روان گرا کردن
نقشه برداری وسعت سیل
شبکه بندی اطلاعات
از دست دادن دارایی
بلایای آهسته شروع
تخریب زیستگاه
آسیب دیدن
خود رو به آب و آتش زدن
بیمه مسکن
چگونگی اوضاع
مرکز مبادله
توابع آسیب پذیری
حق زندگی در محل یا زمینی برای یک مدت the legal right to live in a house or use a piece of land for a period of time
حلقه های مفقوده
مشارکت - ایفای نقش
دیه پادشاه ( کنایه از مبلغ زیاد برای قیمت یک کالا ) ، پول خون پدرش
A surplus of inventory or capacity or of cash that is greater than the amount in the record of an account باقیمانده مصالح پس از اتمام ساخت و ساز تخمی ...
To send something for delivery the next day. We can overnight you the documents for signature.
دستکاری در ظاهر بدن مانند تتو زدن، پیرسینگ، رد کردن بند از لای پوست، دو قسمت کردن زبان و . . .
آثار کبودی در جسد
شانس به شجاعان رو میکنه fortune favored her بخت به او روی کرد.
( امریکا - حقوق ) حق قانونی شخص بازداشت شده به امتناع از پاسخ دادن به پرسش های پلیس تا هنگام حضور وکیل او و حق او به داشتن وکیل در همه ی موارد و مراحل
هنوز کار داره it's work in progress. هنوز تموم نشده
مستقیم به سمت شمال
The radio/fuse is fried سوخته ( برای لوازم الکتریکی )
used to say that someone does something bad or stupid because they have not been told or taught that it is wrong: • Drugs are being sold to children ...
کسی را با جایی آشنا کردن اطراف را نشان کسی دادن
سلاح تهاجمی
آمار دادن
کسی را مقابل کسی قرار دادن - با چیزی یا کسی نبرد کردن
فهمیدن متوجه شدن
فهمیدن ( چیزی که درکش مشکل است ) مثال: seems like you haven't wrapped your mind around the fact that he is the boss مثل اینکه هنوز نفهمیدی اون رییسه
کسی که همیشه ( زیادی ) خوشبینه ( به طعنه گفته میشه )
روی شانس خود زیادی حساب کردن
The phrase "get in over one's head" means to become involved in a situation that is too difficult or complex to handle. It suggests that the person h ...
از مخفیگاه بیرون کشیدن
بیش از توانایی خود، مسولیت داشتن توانایی انجام کاری را نداشتن
دسته عزاداران ( نفر و خودرو ) که به آرامی حرکت میکنند
تیپ زدن - فکل کراوات کردن - خوشتیپ کردن - به خود رسیدن
قد کوتاه، کوتاه - قد، کسی که همیشه با کوتاهی قدش مشکل داره متضاد lanky
مالیات بر مواد خوراکی مضر، مشروب، سیگار و بنزین
خشونت بیجا
Mood music refers to instrumental music that is intended to create a certain mood or atmosphere. It is often used as background music in films, telev ...
His behavior is clearly at odds with what the college expects from its students رفتارش کاملا با آنچه که یک دانشگاه از یک دانشجو انتظاره داره در تضاد ...
مخالفت کردن با چیزی . . .
مسائل دیگر
متمایز بودن
به حساب چیزی گذاشتن - به پای چیزی گذاشتن - دلیل چیزی بودن - He puts his success down to hard work. - They didn't do a lot of work and the boss out ...
حال کردن با چیزی مثل قهوه، تنهایی، شکلات خوش بودن شاد بودن با چیزی To feel very happy
دوران ( بدی ) داشتن. . . go through a rough patch
مورد استقبال قرار گرفتن، پذیرفته شدن
سرکردن ( با پول و حقوق ) ، گذراندن
غیر دوستانه، غیر صمیمی، مثل غریبه ها
تمام کردن کاری
By brining new technology into schools, we are not trying to do away with teachers حذف کردن، کنار گذاشتن
بگیر بشین
you're pushing it = دیگه داری پرو میشی
روی کسی تاثیر گذاشتن - مخ کسی را زدن - کسی را پر کردن
شرمندتم ! بد شد!
he got the job through the agency of one of his relatives این شغل را به کمک یکی از خویشانش به دست آورد
مزه دهن کسی را فهمیدن
ازون طرف! اونوری اونطرف ( در جوابِ "کدوم طرف رفت"؟
کسی را شناختن You don't know me from Adam تو اصلا منو نمیشناسی
بین خودمون میمونه!
آدمی که باهاش وقت میگذرونی
چه بد! عجب بد شانسی!
واقعا؟ جدا؟
موی جو گندمی
کامل و با جزییات توضیح دادن
با اینکه احتمال موفقیت کم بود - برخلاف همه مشکلات
شخصیت سوم داستان
تخت خوابیدن
گازش رو بگیر!
میفهمی داری چی میگی؟ دیوونه شدی؟
( چیز سنگین را ) کشان کشان بردن، دنبال خود کشیدن و بردن، خرکش کردن، به خرکشیدن
هدیه مهمان ها
so much for our fun holiday اینم از مسافرت باحال ما ( به کنایه )
بخشیدمت! ( به کنایه )
از چشم کسی دیدن
از تو بعیده
حلق آویز کردن
وسط بازی کردن
اسمش رو نیار
بی پروا
کسی را از ارث محروم کردن
با مهمان ها خوش و بش و احوالپرسی کردن
موی مش کرده
دندان روی جگر گذاشتن