پیشنهادهای طاها سلاجقه (٣٥)
سلب مسئولیت کردن / رد مسئولیت کردن / مسئولیت را نپذیرفتن
همون معنی get started رو میده /شروع کردن/
Whiff of perfume یعنی رایحه ی گذرای عطر یا بویی که برای لحظه ای به مشام می رسد. کلمه ی whiff اشاره به یک استشمام سریع یا ملایم دارد، مثل وقتی که کس ...
Give off a smell یعنی بویی را منتشر کردن یا از خود ساطع کردن. این عبارت می تواند برای بوهای خوشایند یا ناخوشایند استفاده شود. مثال: 🔹 The flowers ...
Smell off یعنی بوی فاسد یا خراب شده دادن. این اصطلاح معمولاً برای غذاهایی که خراب شده اند یا دیگر قابل خوردن نیستند، به کار می رود. مثال: 🔹 Don't ...
Velvety sky یعنی آسمان مخملی، که معمولاً برای توصیف آسمانی نرم، صاف و یکدست ( اغلب در شب ) به کار می رود. این ترکیب تصویری از یک آسمان تاریک و عمیق، ...
Glossy hair یعنی موی براق و درخشان، یعنی مویی که سالم، نرم و درخشنده به نظر می رسد. این نوع مو معمولاً نشانه ی سلامت و مراقبت خوب از موهاست. مثال: ...
Crushed garlic یعنی سیر له شده. در این روش، حبه های سیر را با چاقو، هاون یا پرس سیر فشار می دهند تا خرد و له شوند. این کار باعث آزاد شدن بیشتر عطر و ...
Matt finish یا Gloss finish - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - این ها اصطلاحاتی هستند که برای توصیف نوع سطح یا پرداخت ( finish ) یک م ...
Matt finish یا Gloss finish - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - این ها اصطلاحاتی هستند که برای توصیف نوع سطح یا پرداخت ( finish ) یک م ...
عبارت "take captive" به معنی اسیر گرفتن یا به اسارت درآوردن است و معمولاً در زمینه های جنگی، گروگان گیری یا موقعیت های مشابه استفاده می شود. کاربرد ...
کالوکیشن "hold talks" به معنی برگزاری مذاکرات یا گفت وگوها است و معمولاً در زمینه های رسمی مانند سیاست، تجارت، و دیپلماسی استفاده می شود. به این معنی ...
کالوکیشن "hold talks" به معنی برگزاری مذاکرات یا گفت وگوها است و معمولاً در زمینه های رسمی مانند سیاست، تجارت، و دیپلماسی استفاده می شود. به این معنی ...
مردم به آرامی وارد شدن به جایی People trickled into the concert hall
عبارت "lead the expedition" به معنای رهبری یا هدایت یک سفر تحقیقاتی یا اکتشافی است. معمولاً این سفر به مکان هایی دورافتاده یا چالش برانگیز انجام می ش ...
این فریزال ورب مترادف هست با type in
این فریزال ورب مترادف هست با key in
عبارت "be snowed in" به معنای "در خانه یا مکانی گیر افتادن به دلیل برف سنگین" است. این اصطلاح زمانی به کار می رود که برف ریزی شدید مانع از خروج افراد ...
عبارت "be snowed in" به معنای "در خانه یا مکانی گیر افتادن به دلیل برف سنگین" است. این اصطلاح زمانی به کار می رود که برف ریزی شدید مانع از خروج افراد ...
عبارت "pin down" "Pin down" به معنای "مشخص کردن دقیق چیزی" یا "وادار کردن کسی به تصمیم گیری یا دادن اطلاعات واضح" است. این عبارت می تواند در زمینه ها ...
عبارت "hang - up" به عنوان اسم، به معنای "نگرانی، ترس، یا احساس منفی درباره چیزی" است که ممکن است مانع پیشرفت یا راحتی فرد شود. این کلمه معمولاً برای ...
"Hung up" در جمله به معنای "گرفتار یا مشغول بودن با چیزی به صورت افراطی" است. این عبارت می تواند به مسائل ذهنی، احساسی یا حتی مشکلات عملی اشاره داشته ...
عبارت "fork out for" به معنای "پرداخت کردن مبلغی برای چیزی، به ویژه وقتی که پرداخت آن سخت یا ناخواسته باشد" است. این عبارت معمولاً به زمانی اشاره دار ...
spit in out یک عبارت فعلی ( phrasal verb ) پرکاربرد است برای گفتن چیزی که در دل دارید، به ویژه زمانی که فرد با دشواری یا تردید چیزی را بیان می کند: م ...
عبارت playing at ( به شکل استمراری و ing دار ) می تواند معانی مختلفی داشته باشد ، بسته به زمینه ای که در آن استفاده می شود. *PHRASAL VERBS IN USE* ...
عبارت "rope in" به معنی "وادار کردن یا متقاعد کردن کسی برای انجام کاری ( معمولاً بدون تمایل زیاد ) " است. این عبارت معمولاً زمانی به کار می رود که کس ...
عبارت "press for" به معنی "اصرار کردن برای" یا "به شدت درخواست کردن برای چیزی ( معمولا از صاحبان قدرت - authority ) " است. این عبارت زمانی استفاده می ...
برای مطرح کردن یک ایده یا پیشنهاد: I’d like to put an idea to you about the new project ( می خواهم یک ایده را درباره پروژه جدید با شما مطرح کنم. ) ...
Put over نیز به معنای انتقال یک پیام یا ایده است، اما بیشتر به نحوه ی تأثیرگذاری بر دیگران یا ایجاد یک اثر در آن ها اشاره دارد. این عبارت بیشتر زمانی ...
get to someone به معنای "روی کسی تأثیر گذاشتن ( به طور منفی ) " یا "باعث ناراحتی کسی شدن" است. she is always trying to put me down and it is really ...
موارد استفاده: برای افراد: They were thrown together during the project and became good friends ( آن ها در طول پروژه به طور ناگهانی کنار هم قرار گرفت ...
برای شدت گرفتن شرایط یا موقعیت ها: The competition really hotted up in the final round ( رقابت در مرحله نهایی واقعاً شدت گرفت. ) برای توصیف گرم تر ...
*رخ دادن یا اتفاق افتادن ( اغلب بدون مشکل: وقتی می خواهیم بگوییم یک رویداد به خوبی و بدون مشکل خاصی انجام شده است: The event passed off peacefully ( ...
برای هماهنگی یا ارتباط ایده ها Her research ties in with the latest findings in neuroscience ( تحقیقات او با جدیدترین یافته ها در علوم اعصاب مرتبط ا ...
برای توصیف ورود حجم زیادی از افراد: People poured in to attend the concert مردم برای شرکت در کنسرت سرازیر شدند. برای توصیف ورود حجم زیادی از اطلاعا ...