تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

to increase your courage or strength, especially with an effort: It took me six months to summon ( up ) the courage to ask him out for a drink. برای ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Wheelspin A wheelspin occurs when the force delivered to the tire tread exceeds that of available tread - to - surface friction and one or more tire ...

پیشنهاد
٠

to put someone in a difficult or dangerous situation by not acting as you had promised to act, usually in order to win an advantage for yourself betr ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

A concerted effort or attempt is determined and serious: There has been a concerted campaign against the proposals. He's making a concerted effort to ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

if your eyes rest on something, you notice it and look at it His eyes rested on a small figure in the distance.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

You can be sacked on the spot for stealing. شما می توانید در محل ( فورا ) به دلیل دزدی اخراج شوید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

املای صحیح attendant است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کار ایمن کار مطمئن یعنی کاری که امنیت شغلی داشته باشه و این جوری نباشه که امروز سر کاریم ولی ندونیم هفته بعد سر کارمون هستیم یا نه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

املای صحیح ridiculous

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

احساس ناراحتی کردن احساس غریبی کردن I was out of my element at the party. من احساس غریبی می کردم توی مهمونی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

radiant complexion املای صحیح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای کلمه اینجا اشتباه است واملتی صحیح divorce settlement

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

املای صحیح ای واژهcolony است. این املا غلط است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

The scene of the novel is set in Scotland. صحنه رمان در اسکاتلند می گذرد. set in وقتی در باره فیلم یا داستان باشه معنیش می شه در چه زمان یا مکانی د ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

draw ( plural prize draws ) A competition, such as a lottery or raffle, in which participants obtain a random chance to win a prize.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مدیر برنامه ورزشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

املای کلمه بالا اشتباه است واملای درست affectionate هستش که معنیش هم مهربان و خون گرم و محبت آمیز است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Maria: Right. Is your name common or unusual in your country? Rory: Actually, my name is both common and unusual in Scotland because it’s common in ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

زودرنجی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نه مثل هر کس دیگه ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

کشتن یک حیوان از روی ترحم. مثل وقتی که پیر هستش یا بیمار و مجروح. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مایه آرامش خاطر. You are a sight for sore eyes. شما مایه آرامش خاطر هستید.