پیشنهادهای مرتضی عباسی (١٢)
ثقات : جمع ثقه به معنی معتمد و شخص مورد اطمینان وآن عنایت هست موقوفِ ممات / تجربه کردند این رَه را ثِقات
ناکس در عربی به معنی مرد سر افکنده یا سر فرو افکنده است روزِ دیگر با رُگُو پیچید پا / ناکِس اندر صفِّ قَومِ مبتلا
رگو :جامه کهنه، لته روزِ دیگر با رُگُو پیچید پا / ناکِس اندر صفِّ قَومِ مبتلا
خایبه : خایب به معنی نا امید، مایوس، ناکام هر صباحی یک گُرُه را راتبه / تا نماند امّتی زو خایبه
خواجیم :خواجه، سرور در بخارا خویِ آن خواجیم اَجَل / بود با خواهندگان حُسنِ عمل
مخفف اصغاء به معنی شنیدن و استماع بر چنین صاحب چو شه اصغا کند / شاه و ملکش را ابد رسوا کند
واحد مسافت است چیزی در حدود چهار هزار متر ( وز چنان بانگ بلند و نعره ها / که به میلی میرسید از وی صدا )
این واژه لفظا به معنی پرنده است اما اغلب مفسرین قرآن در ذیل آیه 13 سوره اسرا منظور از آن را عمل انسان دانسته اند خواه عمل خوب و یا بد.
سپاه تازه برانگیزم از ولایت عشق که در حرم خطری از بغاوت خرد است اقبال
در هوای آنکه گویندت زهی /بسته ای در گردن جانت زهی زه مصرع اول به معنای آفرین و تحسین و زه مصرع دوم به معنای طناب و ریسمان است
دائما غفلت ز گستاخی دمد که برد تعظیم از دیده رمد
بر آستان آن کس بود کاو ناطق اخرس بود این رمز گفتی بس بود، دیگر مگو، درکش زبان