پیشنهادهای Aren (٢٦)
پارسی درون مایه ساز نهفته ساز اربی : محتوا ساز
هزوارش پسوند گر = هزوارنده تفسیر کننده ، مفسر
تراوشگر
دربایست آنگونه که بیهقی می نویسد
درایت
نخسته نا هم سوی پایانه ابتدا و انتها
اندوه=غم سار=سر یعنی در اندیشه و سر خود غم دارد
هنگامه ی گسستن یا جایگاه آن
عمق
خاستمان واژه بسیار بهتری از قیام است خاستن ریشه خیزیدن مان
دیدمان به معنای مشاهده و مشاهدات دیدمان هاست
دیدمان همان مشاهده است
شاید که کفش خود ریشه پارسی داشته باشد ولی پاژنگ درست است برای هم ارز آن در لغت نامه دهخدا نیز آمده
بودمان
ارزندگی برای ارزیابی ناموران net worth به کار می رو
سخن گزاری
ترند به معنای زبانزد شدن یا در عرف نمودار کرده است پس فرنمود
پایشگاه کنترول :پایش پنل : محل ، جایگاه ، قسمت
اسم مصدر فرهیختن به چم تربیت کردن از مصدر پرهیختن هست که با تعریب واژه "پ" آن ف گشته
اسم مصدر نوشتن
مصدر پیروزی
آهیختن برابر آن به معنای بیرون کشیدن
انفرادی : خویش سپاری انفراد خویش سپاردن منفرد: خویش سپار
کنام جایگاه جانداران
آزمونی برای سنجش و پذیرش به دانشگاه ها ، میتواند هم ارز پارسی اش پذیرآزمون باشد و آزمون هایی که تنها برای سنجش باشه رو میتون سنج آزمون باشد
پاینده برای دسته های بازی یا کنترل تلویزیون