سجاد اصغری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suffer the consequences: چشیدن عواقب ( یک کار )

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rebelious: املای درست این کلمه، rebellious هست ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conflict of opinion: تضاد آرا، اختلاف عقاید

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wander aimlessly: بی هدف پرسه زدن

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

act within law: در چهارچوب قانون عمل کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pick your way cautiously: با احتیاط قدم برداشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain recognition: توجه جلب کردن، به رسمیت شناخته شدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

golf cart: ماشین گلف

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

safe travels: سفر به خیر معادل safe journey

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scheduled flight: پرواز معمولی در مقابل charter fligh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scheduled flight: پرواز معمولی در مقابل charter fligh ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fast flowing river: رود خروشان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fast flowing river: رود خروشان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rebelious: املای درست این کلمه، rebellious هست ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dull ache: درد خفیف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dull ache: درد خفیف

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hand gestures: حرکات دست ( موقع سخنرانی یا صحبت با ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand gestures: حرکات دست ( موقع سخنرانی یا صحبت با ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

act within law: در چهارچوب قانون عمل کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worth one's while: ارزش وقت گذاشتن داشتن مثال: It will ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eerie silence: سکوت مرگبار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make someone look small: کوچک کردن یا تحقیر کردن کسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

current affairs: اخبار روز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop hints: غیر مستقیم منظور رو رسوندن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick your way cautiously: با احتیاط قدم برداشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wander aimlessly: بی هدف پرسه زدن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

career structure: a recognized pattern of advancement ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

suffer the consequences: چشیدن عواقب ( یک کار )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffer the consequences: چشیدن عواقب ( یک کار )

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

conflict of opinion: تضاد آرا، اختلاف عقاید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reserve judgement: delay the process of judging or giv ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

make a point: به نکته اشاره کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run contrary to: معادل run counter to یعنی مغایرت دا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run contrary to: معادل run counter to یعنی مغایرت دا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fill with admiration: به تحسین واداشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fill with admiration: به تحسین واداشتن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geographical features: عوارض جغرافیایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make plans for: برنامه ریزی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make plans for: برنامه ریزی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

restfulness: آسایش، راحتی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be all roses: گل و بلبل بودن ( در مورد شرایط ) م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fits of laughter: a sudden occurrence of laughing ver ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scattergories: یه بازی شبیه اسم فامیل خودمون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doppelganger: همزاد

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

polsci: مخفف political science به معنی علوم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sewer odor: بوی ( چاه ) فاضلاب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dependents: ( در بیمه ) افراد تحت تکفل

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in network doctor: دکتر های تحت قرارداد ( در پوشش بیمه ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های سجاد اصغری