پیشنهاد
٢

وضعیتی که فرد در آن نه دست ستیز دارد و نه پای گریز.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در نوسان بودن بین دو چیز، احساس، یا حالت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اگر با needs به کار رود، به معنای �برطرف کردن� است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هدف گذاری کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

زودگذر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارائه ی خدمات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیوند مستحکم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

خط دفاعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مستقر در مثل UK - headquartered bank یعنی بانک مستقر در بریتانیا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کامل rounded understanding درک کامل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جد از

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

�پیشبرد� هم معنی میده.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دارایی ازدست رفته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

دستور زبان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کجای کار می لنگید؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توابع مثل تمام نهادهای کوچکی که تابع یک شرکت بزرگ هستند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

پرسش های موشکافانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکستی را جبران کردن، جبران کردن شکست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرضیه نادرست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثابت باقی ماندن، سیال نبودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

هدف . . . این است که . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ظرفیت سازگاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تداوم کسب وکار