سجاد مصلحی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in effect: در واقع - عملا

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lighting: ( عمل ) روشن کردن - نورپردازی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

momentum: تکانه - اندازه حرکت

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in part: تا اندازه ای - تا حدودی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paired: جفت شده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

self assured: با اعتماد به نفس ( صفت )

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in spite of: علی رغمِ - باوجودِ

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quadriplegic: Paralyzed in all four limbs کسی که ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ought: If someone ought to do something th ...

٩ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

استحمار: انحراف ذهن و آگاهی فرد یا جامعه از ...

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قهرا: به زور - اضطراراً

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قهرا: به زور - اضطراراً

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسائه: بدی کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قوام: بسیار قیام کننده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلم طلبی: صلح طلبی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

would prefer: ترجیح دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would prefer: ترجیح دادن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

but also: بلکه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

but also: بلکه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at one extreme: از یک سو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the other extreme: از سوی دیگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at the other extreme: از سوی دیگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats up: چه شده است؟

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of the moment: فعلی - کنونی - روز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at present: در حال حاضر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at present: در حال حاضر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no long: دیگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

other than: به جز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how long: تا کی - چقدر طول دارد ( در ریاضیات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

only just: تازه - همین الان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

only just: تازه - همین الان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as long as: به شرط اینکه - مادامی که - تا وقتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

electoral: انتخاباتی، ( مربوط به ) انتخاب کنند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

electoral: انتخاباتی، ( مربوط به ) انتخاب کنند ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immune system: سیستم ایمنی بدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immune system: سیستم ایمنی بدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

initial: نخستین - اولیه - آغازین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inquisition: دادگاه تفتیش عقاید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inquisition: دادگاه تفتیش عقاید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for instance: برای مثال - به عنوان نمونه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for instance: برای مثال - به عنوان نمونه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

instead of: به جایِ - در عوضِ - به جای اینکه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instead of: به جایِ - در عوضِ - به جای اینکه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

investigation: تحقیق - بررسی - مطالعه - رسیدگی - ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناکثین: پیمان شکنان دشمنان حضرت علی ( ع ) د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاسطین: ستمگران دشمنان حضرت علی ( ع ) در جن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاسطین: ستمگران دشمنان حضرت علی ( ع ) در جن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مارقین: خوارج دشمنان حضرت علی ( ع ) در جنگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مارقین: خوارج دشمنان حضرت علی ( ع ) در جنگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at once: به طور همزمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at once: به طور همزمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dug: گذشته فعل dig به معنی حفر کردن - کن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beauty products: لوازم آرایشی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

$: dollar or dollars

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

$: dollar or dollars

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the same as: مانند - همانند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subway train: مترو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subway train: مترو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

range: گستره - محدوده - طیف - حوزه - دامنه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stick: Stick ؛ 1 - چسبیدن - چسباندن 2 - لو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

end up: 1 - منتهی شدن به - انجامیدن به 2 - ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at the end: بالاخره - سرانجام

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to an end: به پایان رسیدن - تمام شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barely: نه چندان - به ندرت - بسیار کم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

driveway: راه ماشین رو - ورودی اتومبیل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

driveway: A driveway is a short private road ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

certain: مطمئن - قطعی - حتمی - مسلّم - معین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

magician: شعبده باز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

magician: شعبده باز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notice: To notice something is to see it fo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prison break: نام یک فیلم امریکایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prison break: نام یک فیلم امریکایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nancy: نانسی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jimmy: اسم خاص مذکر - جیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

within: در - در ظرف - در داخل - در چارچوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

Move: انتقال دادن - نقل مکان کردن - احساس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

Move: انتقال دادن - نقل مکان کردن - احساس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cool: If the weather is cool it is a litt ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowboarder: کسی که اسنوبرد بازی می کند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snowboarder: کسی که اسنوبرد بازی می کند.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dartboard: سیبل دارت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ufo: مخفف unidentified flying object

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

help yourself to the cake: بفرمایید کیک بخورید /از کیک میل کنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how do you do: خوشوقتم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

how do you do: خوشوقتم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get along with: کنار آمدن با - ساختن با - جور بودن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get to do something: موفق شدن به انجام کاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get to do something: موفق شدن به انجام کاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take care: مواظب خودت باش.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take it easy: Don't work too hard مواظب خودت باش.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

household: A household is all the people who l ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

household: A household is all the people who l ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polite: When someone is polite they are act ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let out: ( جیغ، فریاد و غیره ) زدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

susan: اسم خاص مؤنث - سوزان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

susan: اسم خاص مؤنث - سوزان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

military: The military is the armed forces of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

movies: سینما

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consequence: نتیجه - پیامد A consequence is a r ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sink: To sink into something is to slowly ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a couple of: چند ( تا ) - یکی دو تا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guy: A guy is an informal way to call a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mood: 1 - حال، حوصله 2 - ( سخنرانی و غیره ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colony: A colony is a country controlled by ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debate: To debate is to seriously discuss s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

debate: To debate is to seriously discuss s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

extent: حد - اندازه to a large extent : به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on several occasions: چندین بار - به دفعات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on several occasions: چندین بار - به دفعات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

open to: پذیرایِ - آماده ی شنیدنِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

open to: پذیرایِ - آماده ی شنیدنِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

persuasive: قانع کننده - متقاعد کننده - ترغیب ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

persuasive: قانع کننده - متقاعد کننده - ترغیب ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

past: 1 - گذشته 2 - ( ماه، هفته وغیره ) پ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broad: If something is broad, it is wide

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at a time: هر دفعه - هر بار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at a time: هر دفعه - هر بار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at the time: در آن وقت - در آن موقع - در آن زمان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at times: گاهی - بعضی وقت ها - گاه گاهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at times: گاهی - بعضی وقت ها - گاه گاهی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for some time: برای مدتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for some time: برای مدتی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by the time: تا وقتی که - تا زمانی که - تا قبل ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for the time being: فعلاً - عجالتاً

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

half the time: اکثر اوقات - بیشتر مواقع - اغلب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a good time: اوقات خوشی داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all the time: دائماً - مدام - همواره - همیشه - پی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

time: 1 - all the time دائماً - مدام - هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

considerable: قابل ملاحظه - زیاد - قابل توجه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tera: اسم خاص مؤنث

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authority: Authority is the power that someone ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

authority: ( در جمع ) مقامات - مراجع - اولیای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plenty: To have plenty of something is to h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plenty: To have plenty of something is to h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

declare: To declare is to say something offi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enormous: بزرگ - خیلی بزرگ - عظیم زیاد - فراو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impression: An impression is the way of thinkin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ought: If someone ought to do something th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ought: If someone ought to do something th ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get rid of: خلاص شدن از دستِ/شرِ کسی یا چیزی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

capture: 1 - اسیر کردن - دستگیر کردن - گرفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

captivity: 1 - اسارت - گرفتاری 2 - ( جانوران ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

genius: 1 - نبوغ - خلاقیت 2 - نابغه - با اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genius: A genius is a very smart person

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gentle: Someone who is gentle is kind and c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gentle: Someone who is gentle is kind and c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interfere: To interfere is to cause problems a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lift off: ( موشک و غیره ) بلند شدن - پرتاب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lighting: ( عمل ) روشن کردن - نورپردازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

living thing: موجود زنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

light bulb: لامپ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

light bulb: لامپ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

strict: 1 - ( شخص ) سختگیر 2 - ( قانون، ترب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in spite of: علی رغمِ - باوجودِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in spite of: علی رغمِ - باوجودِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

super: Super means really good

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

super: Super means really good

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wetland: ناحیه مردابی - زمین باتلاقی - باتلا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in pairs: دو تا دو تا - جفت جفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in pairs: دو تا دو تا - جفت جفت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

what if: چه می شد اگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

turn down: 1 - ( تلویزیون وغیره ) صدای. . . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn against: دشمن شدن با - مخالف. . . . . شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn away: ١ - روگردان شدن 2 - جداشدن - راهِ خ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hunt: شکار کردن - به شکارِ. . . . . . رفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunt: شکار کردن - به شکارِ. . . . . . رفت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

moment: 1 - لحظه - آن - دقیقه 2 - وقت - موق ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

suppose: فرض کردن - تصور کردن - گمان کردن - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakaway: ( سرزمین، ایالت ) تجزیه شدن - جدا ش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: 1 - ( ماشین، دستگاه ) خراب شدن - از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

break out: ( جنگ، دعوا، آتش و. . . ) در گرفتن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

concerned: 1 - نگران 2 - علاقه مند - مشتاق as ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerning: درباره ی - راجع به - در خصوصِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

instruction: 1 - آموزش 2 - ( در جمع ) دستور العم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

result: as a result: بنابراین - پس - از این ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

community: The community is a group of people ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sudden: ناگهانی all of a sudden: ناگهان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

focus: 1 - متمرکز کردن 2 - متمرکز شدن 3 - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

rest: 1 - استراحت کردن - استراحت دادن به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yield: فر آورده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reactant: واکنش دهنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reactant: واکنش دهنده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aufbau: آفبا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

configuration: آرایش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electronic configuration: آرایش الکترونی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electronic configuration: آرایش الکترونی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bold faced: boldfaced words کلمات ( با فونتِ ) ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های سجاد مصلحی