تاریخ
٢ سال پیش
متن
Many people were already waiting in line when we got to the box office.
دیدگاه
٨

گربه مون با گربه های دیگه نمیسازه اما با مردم مهربونه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She's my first cousin once removed.
دیدگاه
١

Cousin میشه دختر عمو/ پسرعمو، دختر عمه/ پسر عمه، پسر دایی/ دحتر دایی، پسر خاله / دختر خاله و first cousin once removed میشه بچه هر کدوم از اینا😐😐🙄 ...

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He put on his wool coat over his suit.
دیدگاه
١

پالتو پشیمیشو رو روی کت و شلوارش پوشید. ( درسته coat تلفضش شبیه کت هست ولی معنی پالتو میده نه کت )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Hey Tony, I met someone at a party last week who was your double.
دیدگاه
٠

هی تونی تو مهمونی یه نفرو دیدم عین تو بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
No herb will cure love.
دیدگاه
٢

اینجا herb معنی دارو ( گیاه دارویی ) میده

تاریخ
٢ سال پیش
متن
No herb will cure love.
دیدگاه
٢

هیچ دارویی عشق رو درمان نمیکنه.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The pencil sharpener is for my brother.
دیدگاه

مدادتراشه مال داداشمه

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He has decided to grow a beard and a moustache.
دیدگاه
٠

تصمیم گرفت بزاره ریش و سبیلش بلند شه.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His beard straggles because he hasn't shaven for a week.
دیدگاه
٠

ریشش بلند و نامرتب شده چون یه هفتست اصلاح نکرده.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He sported a neat goatee beard.
دیدگاه
٣

ریش پروفسوری مرتبی گذاشته بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The toaster shorted and caused a fire.
دیدگاه
١

توستر اتصالی کرد و باعث آتیش سوزی شد. ( short در رابطه با وسایل برقی معنی اتصالی پیدا کردن میده )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Drizzle the syrup over the warm cake.
دیدگاه

شربتو رو کیک گرم بریزید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I cooked the syrup until it threaded.
دیدگاه
١

شربت رو تا زمان کش اومدن جوشوندم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Cook the syrup until it ropes.
دیدگاه
١

شربت رو تا زمانیکه کش بیاد بجوشونید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Cook the syrup until it ropes.
دیدگاه
٢

شربت رو تا قوام اومدن بجوشونید. 😐

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She dosed up the children with cough syrup.
دیدگاه
١

به بچه ها شربت سرفه داد. 😐😐

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Pour syrup on it and spread it abroad with a rolling pin.
دیدگاه
٢

روش شربت بریزید و با وردنه پهنش کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I wish my hair was curly.
دیدگاه
٥

کاشکی موهام فر بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Dry curly hair naturally for maximum curl and shine.
دیدگاه
١

واسه حداکثر فر و درخشش، موی فر رو با صورت طبیعی خشک کنید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Is your hair naturally curly or have you had a perm?
دیدگاه
٢

موهات طبیعی فره یا فرشون کردی؟ ( perm با مواد شیمیایی فر دائم کردن )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
My hair is a little curly, but my sister's is straight.
دیدگاه
٦

موهای من یخورده فره اما موهای خواهرم لخته.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The scissors are in the drawer.
دیدگاه
١٠

قیچی تو کشوئه. ( قیچی، عینک، شلوار و چیزایی مثل اینا که دارای دو قسپت هستن، در انگلیسی به صورت جمع استفاده میشن و فعل ، ضمیر و . . . براشون به صورت ج ...

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He tames lions for the circus.
دیدگاه
٢

او شیرها را برای سیرک رام می کند. ( محاورهای : شیرا رو واسه سیرک رام میکنه )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You're very bright and breezy today!
دیدگاه
٠

امروز خیلی سرحال و هوشیاری.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The day was breezy and warm.
دیدگاه
١

روز گرم بود و نسیم میوزید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
These breezy spring days are great for flying kites.
دیدگاه
١

این ایام بهار که باد ملایمی میاد، واسه بادکنک هوا کردن عالیه.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The body meat of the blue crab is white, that of the claws, brownish.
دیدگاه
١

گوشت بدن خرچنگِ آبی سفید رنگه و چنگال ها مایل به قهوه ای.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
An enticing smell came from the bakery.
دیدگاه
٤

یه بوی خیلی خوب از نونوایی میومد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The baker bakes his bread in the bakery.
دیدگاه
٣

نونوا نونشو تو نونوایی میپزه.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We stopped at the bakery to buy some muffins and doughnuts.
دیدگاه

نونوایی وایسادیم کمی کلوچه و دونات بگیریم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
A new star attracted the notice of the astronomer.
دیدگاه
٠

یه ستاره جدید توجه اخترشناس رو جلب کرد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I needed to use a calculator to add up the bill.
دیدگاه
٤

واسه حساب کردن صورتحساب به یه ماشین حساب نیاز داشتم. ( add up یعنی کل چند عدد رو حساب کردن و bill اینجا معنی صورتحساب میده نه لایحه و اسکناس )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
A calculator makes it so easy to multiply large numbers.
دیدگاه
٣

یه ماشین حساب ، ضرب اعداد بزرگ رو آسون میکنه.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He pared away the excess glue with a razor blade.
دیدگاه
٧

با یه تیغ چسبای اضافه رو تراشید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
It will take about 24 hours for the glue to harden.
دیدگاه
٤

۲۴ ساعت طول میکشه تا چسب خشک بشه.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He sticks to her like glue .
دیدگاه
١١

مث چسب بهش میچسبه.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Make a nick in the cloth with the scissors.
دیدگاه
٠

با قیچی تو پارچه یه شکاف بزن

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Have you seen the scissors? I want to snip off this loose thread.
دیدگاه
٣

قیچی رو ندیدی؟میخوام این نخی که بیرون زده ( به خاطر نخ کش شدن ) رو ببرم ( loose thread یعنی نخی که از لباس یا پارچه نخ کش شده بیرون زده )

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Never poke a finger or scissors into an electric socket.
دیدگاه
٣

هیچوقت انگشت یا قیچی رو تو پریز برق نکنید.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The one wrestler held the other in a tight scissors.
دیدگاه
٠

یکی از کشتی گیرا اون یکی رو با فن قیچی محکم گرفته بود.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I need a new pair of scissors; the two pairs that I have are dull.
دیدگاه
٣

به یه قیچی جدید نیاز دارم. دوتایی که دارم کندن.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Use these scissors to cut it; they are sharper than those.
دیدگاه
٢

از این قیچی واسه بریدنش استفاده کن. از اون یکی تیزتره. / با این قیچی ببرش. ازون یکی تیزتره.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Deaf people and dumb people are disabled.
دیدگاه
٠

ناشنوایان و نابینایان افراد دارای معلولیت هستند.

١