خشایار نوروزی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homeboy: بچه محل ( پسر ) - برای دختر :homegi ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

inadvertently: ناخواسته

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you don't say: نگو !

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

woo: دل کسی را بدست آوردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bagel: تو تنیس به برد یک ست با نتیجه " 0 - ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

creaky: زوار دررفته

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

copper: cop ( پلیس ) کوتاه شده هیمن واژه اس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass up: پس زدن ( پیشنهاد )

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind meld: ذهن همدیگر را خواندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compartment: جاساز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pep talk: گفتگوی انگیزشی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fluke: یک خوشانسی پیش بینی نشده بزرگ

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

remnant: بجامانده

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doohickey: ماسماسک

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duffel: گونه ای کیف ورزشی که بیشتر لوله ای ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resign: نگارش لاتین سایت رو درست کنید ! نمی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lamb: بره زاییدن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

t bone: کوبیدن جلو ماشین به پهلوی ماشین دیگ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whimper: ناله و صدای ضعیفی مانند زوزه که از ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reticent: خوددار

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wild goose chase: ( یک زبانزد ) بیهوده برای یک چیز دس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

garland: ریسه ی گل

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pull over: دوستان آبادیس پیش از اینم پیشنهاد د ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

de extinction: بازیابی کردن یک گونه ی منقرض شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrambling: در نیروی هوایی : به سرعت برخاستن جن ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open carry: حمل آزادانه ( سلاح )

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reface: سر و کله کسی ( چیزی ) دوباره پیدا ش ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

creep out: به کسی احساس ناخوشایند ( ترس یا نار ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dry heaving: اُق زدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dry heaving: اُق زدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk over: وقتی در مسابقه ورزشکار به دلیلی ( آ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overquote: برآورد قیمتی بالا دادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soup: توان و کارایی موتور را بالا بردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finicky: سخت پسند

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jumping over the moon: خیلی خوشحال

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tax evader: کسی که از دادن مالیات فرار میکند

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reflate: گسترش تولید و تحرک اقتصادی ( بدست د ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prop up: تقویت کردن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i can't place it: نمیتوانم به خاطر بیاورم

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

island: میز کمدی بزرگ وسط آشپزخانه ( که بعض ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch a few winks: یه چُرتی زدن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pants soiling: شلوار خود را کثیف کردن ( بی ادبانه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ran afoul of: دچار ستیز و ناسازگاری شدن با

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pun: شوخی با کلمه ای که معنی دوپهلو میده ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nut ball: آدم احمق

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

guilty as sin: کاملن گناهکار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead wrong: کاملن در اشتباه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rolled oat: جو پرک

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hemostat: ( پزشکی ) ابزاری که کار انبر برای گ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blank cartridge: تیر مشقی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chiseler: آدم تیغ زن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retain: در اختیار داشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

theocratic: دین سالار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

theocratic: دین سالار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roller bag: ساک یا چمدان چرخدار

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

race out: بسرعت بیرون رفتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

race out: بسرعت بیرون رفتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overcomplicate: بیش از حد پیچیده کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ding: غرشدگی، فرو رفتگی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

represent: یه سفارش به زبان آموزان: چون مانند ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that is it: همینه !

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easement: حق گذشتن یا استفاده از زمین کس دیگر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set back: پسرفت

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flatlander: ( آمریکا ) غریبه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smart as a whip: بسیار تیزهوش

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awol: کوتاه شده ی "Absent Without Officia ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slick sleeve: سرباز یا نظامی جنگ ندیده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feedback: به صدای جیغ مانند و ناهنجاری که از ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put one's head on the block: شهرت و اعتبار خود را وسط گذاشتن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be easier said than done: گفتنش آسونه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give lip: بد دهنی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull over: دوستان آبادیس پیش از اینم پیشنهاد د ...

٩ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٩ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plug: او پایش به سیم گیر کرد و دوشاخه را ...

٩ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do over: شانس دوباره انجام دادن یا آزمودن چی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aneurysm: گشادی رگها

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self termination: خود - نابودکن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lakebed: بستر دریاچه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rustle up: با عجله چیزی را فراهم و تهیه کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rustle up: با عجله چیزی را فراهم و تهیه کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

meet up: ( بگونه ی meetup هم بکار میرود ) دی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jangle: صدای جیرینگ جیرینگ ( مانند صدای خور ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jangle: صدای جیرینگ جیرینگ ( مانند صدای خور ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

petabyte: [واحدی برای داده ها در کامپیوتر] یک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

criteria: سنجه , شاخص

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aircon: [کوتاه شده: air conditioner ] تهویه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aircon: [کوتاه شده: air conditioner ] تهویه ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immobilizer system: سیستم ضد دزدی خودرو

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

payslip: فیش حقوق

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leap of faith: باور یا تلاش برای چیزی که نمیدانیم ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leap of faith: باور یا تلاش برای چیزی که نمیدانیم ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

de extinction: بازیابی کردن یک گونه ی منقرض شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

de extinction: بازیابی کردن یک گونه ی منقرض شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hands on: مهارت و کاری که با آموزش عملی یاد د ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grass widow: زنی که شوهرش گاه بگاه یا برای مدت د ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

innuendo: گوشه کنایه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

innuendo: گوشه کنایه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pat down: بازرسی بدنی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clean shaven: ریش و سبیل سه تیغه شده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a ray sunshine: کسی که شاد و سرزنده است

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand over: مبادله

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

show and tell: یک تکنیک آموزشی که در آن آموزگار از ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

show and tell: یک تکنیک آموزشی که در آن آموزگار از ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sugar bean: لوبیا چیتی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wax bean: لوبیا سبز

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gazillionaire: فرد بسیار پولدار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gazillionaire: فرد بسیار پولدار

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kool aid: پودر شربت میوه ای

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kool aid: پودر شربت میوه ای

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feel pain: همدردی کردن - I feel Your pain :من ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stroll: پرسه زدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rub elbows: با کسی ارتباط برقرار کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rub elbows: با کسی ارتباط برقرار کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wired: عصبی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clock: - با مشت به سر کسی کوبیدن - بدست آ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

patient zero: نخستین بیمار یک بیماری فراگیر شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patient zero: نخستین بیمار یک بیماری فراگیر شده

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buckle up: کمربندت رو ببند ( آماده باش! )

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disgraced: بی اعتبار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disgraced: بی اعتبار

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sell by date: تاریخ مصرف

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sell by date: تاریخ مصرف

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the sack: سکس کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the sack: سکس کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

easy on the eyes: جذاب ( hot )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy on the eyes: جذاب ( hot )

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grease palms: همان سیبیل کسی را چرب کردن خودمان ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

obvi: کوتاه شده : obviously ; به طور مشخص

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paper bag: کیف دسته دار کاغذی کوچک

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stooge: کله پوک

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stooge: کله پوک

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unheeded: نادیده گرفته شده

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hoov: جمع hoof : سمها

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

back draft: جریان هوایی که در یک فضای بسته مانن ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

log cabin: کلبه چوبی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

log cabin: کلبه چوبی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mustachioed: سبیلو

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mustachioed: سبیلو

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

garland: ریسه ی گل

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garland: ریسه ی گل

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rotor wash: باد شدید ملخ هلیکوپتر ( که آشفتگی ج ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bleed dry: ریخت کاملش : bleed sb dry خون کسی ر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bleed dry: ریخت کاملش : bleed sb dry خون کسی ر ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

utter: بروز دادن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

photocall: فرصتی که چند فرد مشهور کنار هم میای ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flophouse: جایی برای تلپ شدن

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pop quiz: امتحان کوچکی که از دانش آموزان گرفت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pop quiz: امتحان کوچکی که از دانش آموزان گرفت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ignition: آتشزنه

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flashover: آتش گرفتن یکباره و همزمان مقدار زیا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flashover: آتش گرفتن یکباره و همزمان مقدار زیا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

set up: برای کسی پاپوش دوختن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flight deck: کابین خلبان

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flight deck: کابین خلبان

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yayo: کوکایین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yayo: کوکایین

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ensue: درپی آمدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ensue: درپی آمدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

premiere: ( بگونه ی فعل ) : نخستین اجرا را به ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overshare: آشکار کردن بخشهای زیادی از زندگی شخ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overshare: آشکار کردن بخشهای زیادی از زندگی شخ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

taurus: گاو

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taurus: گاو

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spork: قاشق چنگالی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spork: قاشق چنگالی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cochair: کسی که با کس یا کسان دیگر بگونه اشت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cochair: کسی که با کس یا کسان دیگر بگونه اشت ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tuck in: در رختخواب گذاشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cataclysm: بلای بزرگ و سهمگین

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of the question: چیزی یا کاری بسیار نشدنی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep people at arm's length: اجازه ندادن به دیگران که زیاد خودما ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

obliterate: نیست و نابود کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

obliterate: نیست و نابود کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pass up: پس زدن ( پیشنهاد )

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holding: بازداشتگاه

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

precog: همان precognition ; پیشاپیش از رخدا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

yay: به این اندازه . - برای نمونه yay ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matriarch: کلانتر زن ( کردی :کلانتر ژِن )

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mother hen: بچه ننه، بگونه فعل: کسی را لوس کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chimeric: یک جانور استوره ای که بدنش از تکه ه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chimeric: یک جانور استوره ای که بدنش از تکه ه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dolly: چرخ دستی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dolly: چرخ دستی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gurney: تخت چرخدار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gurney: تخت چرخدار

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

set foot: پا گذاشتن ( در جایی )

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tradecraft: شگردها ( تکنیک ها ) ، روشها و فناور ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tradecraft: شگردها ( تکنیک ها ) ، روشها و فناور ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mucus: چِلم

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mucus: چِلم

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

booger: چلم ( آب دماغ ) خشک شده یا آویزان

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

colicky: پرهارت و پورت

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foregone: گذشته forego - از نگر زمانی یا مکان ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got hosed: همان got screwed; که میشود : دهن کس ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forthcoming: برنامه ریزی شده یا در آستانه رویداد ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flash mob: گردآمدن گروهی در یک مکانی از شهر و ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misogyny: زن ستیزی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

misogyny: زن ستیزی

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temper tantrum: شلوغ بازی درآوردن

٩ ماه پیش

مدال‌های خشایار نوروزی