پیشنهادهای شایان (٢٨)
خورستان=خراسان سرزمین خورشید
پارسی سره گویی را از فردوسی بیاموزیم.
تشنه شدن
پارسیگ:نامگ
باذان، روزبه و. . .
زبان پارسی میانه=پارسیگ
زبان پارسی
zu=آلمانی سو=فارسی من رفتم سوی خانه Ich ging zu hause
رومی:کنستانتینوپول تازی:قسطنطنیه پارسی:کنستانتینشهر
تبدیل شدن
تبدیل کردن
به نگر من این کارواژه به چم بوسیدنه، از آنجایی آلمانی ها هم یه کارواژه همانند این دارن به نام ( k�ssen=کوسن ) به چم بوسیدن. مردم ایران و آلمان هر د ...
به نگر من این کارواژه به چم رفتن، از آنجایی آلمانی ها هم یه کارواژه همانند این دارن به نام ( gehen=گهن ) به چم رفتن. مردم ایران و آلمان هر دو آریای ...
به نگر من این کارواژه به چم پختنه، از آنجایی آلمانی ها هم یه کارواژه همانند این دارن به نام ( kochen=کوخن ) به چم پختن. مردم ایران و آلمان هر دو آر ...
ابسپردن
ابگندن
ابخشاییدن
ابزودن
پراکندن
لرزیدن، چندش شدن
افسرده شدن
میتونه به چم کار کردن باشه. job=کار
شوت کردن
پاس دادن
دوست من حرکتیدن!؟!؟ حرکت هم خانواده محرکه که عربیه. این فعل خودساخته است.
خریدن، خرید کردن به لهجه شیرازی و مرودشتی.
دادگریدن
ستمگریدن