پیشنهادهای علی همتی (٢٨)
نام منطقه ای از سمیرم می باشد که نام آن برگرفته شده از همان نام لری آن به معنای کناره کوه دنا می باشد کوه دنا در استان لرنشین کهگیلویه واقع شده است . ...
افدریزه معادل پارسی واژه عمه می باشد.
هر چند که احتمالا واژه ریاضی نیز ریشه غیرتازی و سنسکریت دارد، اما می توان به جای واژه ریاضی از مزداهیک نیز بهره برد که واژه mathematic در انگلیسی هم ...
این واژه اصالتا پارسی است و تحریف شده کلمه زپت است که به ریخت ضبط درآمده، بهتر است از نوشتن آن با حرف ض و ط خودداری کنیم، زیرا که این دو حرف متعلق به ...
همان گونه که دوستان گفته اند، این واژه پارسی است، بنابراین بهتر است در پارسی به جای معرب از واژه اصیل پهلوی آن ترگمان استفاده کنیم.
مسجد معرب واژه مزگت اوستایی است، که سپس واژه های مساجد و ساجد و سجود و سجده و سجد از این واژه ساخته شده است. همانند چنین واژه هایی که از پهلوی به تاز ...
سپرز یا اسپرز واژه ای پهلوی و معادل واژه طحال است و متاسفانه هم اکنون در تمامی نسک های زیست شناسی و پزشکی از واژه طحال استفاده می شود که یک واژه تازی ...
از آنجا که واژه طحال یک واژه غیرپارسی است و از زبان تازی وارد زبان ما شده است، بهتر است از معادل پهلوی آن اسپرز یا سپرز استفاده شود. برای آن که استفا ...
چنان که این واژه ریشه اوستایی دارد و از زبان پارسی به تازی راه یافته است بهتر است به صورت اشغ نوشته شود، چون که حروف ع و ق جز وات های عربی است.
واژه ی ذکر به معنای نر ( جنس نر ) واژه ای کاملا پهلوی است و از زبان پارسی به عربی راه یافته است و سپس بر وزن های تازی واژه های مذکر، ذکور و. . . از آ ...
این واژه که هم اکنون در پارسی استفاده نمی شود و در عربی معادل پارسی سیب است برگرفته شده از واژه پهلوی توپاه است و چون عرب ها واژه پ ندارند این کلمه ت ...
این واژه تحریف شده واژه برخ می باشد و از زبان پهلوی به عربی راه یافته است. هم چنین در برخی از گویش های محلی هم واژه ی نزدیک تر به معادل پارسی آن نیز ...
همان طور که دیگر دوستان گفته اند این واژه معرب کلمه کرپان اوستایی است، که به زبان تازی راه یافته است، بنابراین بهتر است که از واژه پهلوی و اوستایی آن ...
چاکر کلمه پهلوی و به ماناک سپاسگزار و خدمتگزار است و به زبان تازی راه یافته و به صورت شاکر در آمده است و پس از آن دیگر واژه های تازی مانند تشکر از آن ...
این واژه اصالتا پارسی است و برگرفته شده از واژه چاکر پهلوی است کما اینکه ما هنوز هم از واژه چاکر بهره می بریم. بنابراین چون عرب ها واژه چ ندارند این ...
واژه ساعت برگرفته شده از واژه پهلوی سایگ یا سایک است که چوبی بود که در راستای آن زمان نیمروز را تعیین می کردند و این واژه از زبان پارسی به عربی راه ی ...
اصل این واژه پارسی است و از کلمه اَستر پهلوی گرفته شده است. ( رجوع شود به واژه نامه پهلوی ) پس خوب است که از همان تلفظ پهلوی آن بهره ببریم و از نوشتن ...
واژه ی اَستر در پهلوی به معنای عصر و هنگام غروب بوده است، کلمه ی عصر عربی هم برگرفته شده از همین واژه پهلوی است. ( رجوع شود به واژه نامه پهلوی )
ریهه در پارسی باستان ( هخامنشی ) به ارابه یا گردونه می گفتند که در کتیبه های باستانی بازمانده از زمان داریوش بزرگ دیده می شود.
تاشِش ( تاشت ) به معنی تولید است، که از فعل تاشتن به معنی تولید کردن گرفته شده و یکی از واژه های پهلوی است که به جای واژه عربی تولید پیشنهاد شده است.
ارتباذ نام سوارکار ماد است که در روز تاج گذاری کوروش کبیر برنده مسابقه اسب سواری شد.
کلمه هُمَت یک واژه اوستایی و زرتشتی است. در دین زرتشتی ( هُمَت، هوخت، هورَشت ) گفتار و کردار و پندار نیک است. در نیایشگاه چک چک اردکان یزد و هم چنین ...
اَترِوَخش یک نام زیبا برای پسران می باشد که ریشه زرتشتی دارد، ولی متاسفانه این نام زیبا هنوز در اداره ثبت احوال ثبت نگردیده است.
اَرتَخش در واقع مخففی از همان اسم اَرتَخشیر هخامنشی یا ساسانی است، که نام پسر نیز می باشد البته در سایت اداره ثبت احوال ثبت نشده است چون ثبت احوال صو ...
اسد برگرفته شده از واژه پهلوی اَسدِر می باشد و این واژه از زبان پارسی به عربی رفته است ( رجوع شود به واژه نامه پهلوی ) ، پس خوب است در پارسی واژه اصل ...
لیل از واژه لِلیلا پهلوی گرفته شده است، پس می توان گفت که یک واژه معرب با ریشه پارسی است ( می توانید واژه نامه پهلوی در اینترنت نگاه کنید ) ، بنابرای ...
متاسفانه تقریبا در تمامی واژه نامه ها این لغت را عربی دانسته اند، در حالی که این لغت کاملا پهلوی است و از فارسی به زبان عربی رفته است، برای صحت می تو ...
این واژه پهلوی است کما اینکه ما در زبان پهلوی واژه های بر همین وزن نیز داریم مانند سهم به معنای ترس، یا تهم به معنای پهلوان. هم چنین در زبان انگلیسی ...