English with Riehaneh - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy tiger: مترادف با calm down

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you bet your ass: یعنی مطمئن باش مترادف با you bet ه ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bo: مخفف Body odour بوی بدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

follow up question: سوالات تکمیلی و کامل کننده سوالاتی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at what cost: به چه قیمتی؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sucker: کسی که به راحتی گول میخوره مترادف ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thirsty for: تشنه ی چیزی بودن . . چیزی را خیلی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pro choice: حق انتخاب و ازادی انتخاب در اینکه س ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm afraid so: I'm afraid so اصلا به معنای من نمیت ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chillax: به صورت امر هم به کار میره یعنی وق ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coleslaw: سالاد کلم

٨ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

counter: یه معنیش همون اپن آشپزخانه میشه

٨ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fragile health: وضعیت جسمانی ضعیف ( به خاطر بیماری ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't do the crime if you can't do the time: خربزه میخوری باید پا لرزشم بشینی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

don't do the crime if you can't do the time: خربزه میخوری باید پا لرزشم بشینی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speed dial: speed dial فعل هست و به معنای اینه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'll get it: ( ( یعنی انجامش میدم ) ) برای درک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'll get it: ( ( یعنی انجامش میدم ) ) برای درک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

secret santa: در روز کریسمس یه فرهنگی هست که شما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secret santa: در روز کریسمس یه فرهنگی هست که شما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go commando: یعنی لباس زیری نپوشیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

home economics: مخفف این کلمه home Ec هست

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you bet your ass: یعنی مطمئن باش مترادف با you bet ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fling: رابطه ی عاشقانه کوتاه مدت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tic tacks: نوعی شکلات بسته بندی که شبیه آبنبات ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tails: tails and heads شیر و خط ( برای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

steady as a rock: مثل سنگ استوار بودن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raise the stakes: زیاد کردن مقدار پول در بازی قمار

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm all yours: من در خدمتم سراپاگوشم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

back up: to support someone از کسی حمایت کر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am set: به چیزی نیاز ندارم ( به ویژه غذا )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

betcha: مخفف bet you یعنی مطمئن باش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i for one: من به شخصه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soil pollution: آلودگی خاک

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cancerous growth: غده سرطانی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

super: سرایدار ساختمان که مسئول تعمیر هم ه ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spin the bottle: یه نوع بازی که گروهی از افراد که به ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cable bill: قبض تلویزیون

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green energy: انرژی پاک مانند انرژی خورشیدی و آبی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yours faithfully: مترادف با yours sincerely your tru ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

filet mignon: filet mignon

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dive in: با اشتیاق کاری را شروع کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mushroom city: شهری کوچکی که خیلی به سرعت پیشرفت م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy tiger: زمانی استفاده میشه که به کسی بخوایم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy tiger: زمانی استفاده میشه که به کسی بخوایم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cull up: به کسی زنگ زدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give the raspberry: در محاوره give someone a raspberry ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

earl grey tea: این چای، اسم خودش را از یکی از نخست ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

here come the water works: وقتی استفاده میشه که کسی شروع به گر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

traveller's check: چک مسافرتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiered: برای مثال four - tiered cake یعنی ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what's for lunch: برای ناهار چی داریم؟

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow up question: سوالات تکمیلی و کامل کننده سوالاتی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

follow up question: سوالات تکمیلی و کامل کننده سوالاتی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pee on a stick: اصطاحی است برای تست بارداری دادن r ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hurricane gloria: طوفان گلوریا طوفان بزرگی بود که بخش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nail varnish remover: لاک پاک کن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easy tiger: cool down chill out simmer down c ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dont use that tone with me: مترادف با don't take that tone with ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't take that tone with me: با من اینطور حرف نزن ( با من بی ادب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beef tip: یک نوع غذا رایج در آمریکای جنوبی

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wine cellar: مترادف با bar saloon

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do the deed: در اصطلاح به معنای to have sex

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

power drill: دریل برقی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

french pan: french pan ماهیتابه ای ضد زنگ و نچس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call shotgun: نشستن در صندلی شاگرد کنار راننده ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

half birthday: روزی که دقیقاً شش ماه قبل یا شش ماه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sesame street: برنامه تلویزیونی آموزشی برای کودکان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sesame street: برنامه تلویزیونی آموزشی برای کودکان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swt: مخفف = Subhanahu wa ta'ala. بعد از ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swt: مخفف = Subhanahu wa ta'ala. بعد از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glory to god: خدا روشکر - سبحان الله Thank God

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magic eight ball: توپ پلاستیکی شکلی که در سال 1946 اخ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

we owe it: ما مدیونیم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rain check: to take a rain check یعنی چیزی را ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bellman: مترادف با bellhop bellboy کسی ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

never speak ill of the dead: هیچوقت پشت سر مُرده حرف ( بد ) نزن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meet my gaze: to meet someone's gaze یعنی اینکه ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fiat panis: شعار لاتین سازمان فائو - سازمان خوا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chinaware: porcelain ظروف چینی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vacay: مخفف vacation - تعطیلات -

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vacay: مخفف vacation - تعطیلات -

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bug bomb: حشره کش - آفت کش مترادف با pestic ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep eyes on the ball: ما باید حواسمون به چیز های مهم و ضر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snap judgement: قضاوت عجولانه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snap judgement: قضاوت عجولانه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a lot of balls in the air: با چیزهای زیاد و مختلفی همزمان دست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

no great shakes: خیلی خوب نبودن - آش دهان سوزی نبودن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at a moment's notice: بلافاصله - فورا - این عبارت تست ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take under one's wing: کسی را زیر بال و پر گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take under one's wing: کسی را زیر بال و پر گرفتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work on commission: حق کمیسیون گرفتن در مشاوران املاک و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go downhill: بدتر شدن زوال یافتن این عبارت تس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reach the boiling point: از دست دادن صبر و کنترل و در نتیجه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reach the boiling point: از دست دادن صبر و کنترل و در نتیجه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eleventh hour: دقیقه ۹۰ اخری این عبارت تست کنکور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slip my mind: فراموش کردن چیزی این عبارت تست کنک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

don't sweat it: نگران نباش مترادف با no worries ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thirsty for: تشنه ی چیزی بودن . . چیزی را خیلی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ready salted: چیپسی که فقط نمکی هست و طعم دیگه ای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fam: به معنای خانواده هست مخفف family ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

filas: اسم برند یک کفش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop the act: بازی بسه دیگه . . فیلم بازی نکن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

best buds: مخفف best buddy هست به معنای رفیق ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

battlefield hospital: بیمارستان صحرایی در مواقع جنگ

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redheaded: دارای موی سرخ

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leave someone on read: یعنی پیام یک نفر رو سین زدن ولی جوا ...

٨ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

مدال‌های English with Riehaneh