میلاد علی پور - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get one's ducks in a row: آماده شدن، حاضر شدن برای چیزی/کاری، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good food good mood: اگرچه تمام ترجمه های بالا درست ان، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

say no to fast food: ترجمه کلمه به کلمه اش می شه: به فست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

say yes to fruits and vegetables: ترجمه کلمه به کلمه اش میشه: به میوه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

an apple a day keeps the doctor away: خوردنِ روزانه یک سیب، شما را از پزش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

good health good life: ترجمه تحت اللفظی اش می شه: سلامتیِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

good health good life: ترجمه تحت اللفظی اش می شه: سلامتیِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profound: بسیار، زیاد، گسترده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dig deep: جستجو کردن، دقیق بررسی کردن، به دنب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negro: الزاما معنای کاکاسیاه نمی دهد، از و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get at the heart of: کشف کردن، موشکافی کردنِ علت، پرده ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

or so: بگی نگی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public hearing: محاکمِ علنی، استماعِ دادرسی، استماع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zeal: انگیزه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zeal: انگیزه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contempt of court: توهین به دادگاه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contempt of court: توهین به دادگاه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold in contempt for: به جرم اهانت به دادگه محکوم کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maximum security prison: زندانِ فوقِ امنیتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maximum security prison: زندانِ فوقِ امنیتی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medium security prison: زندانِ نیمه امنیتی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

medium security: نیمه امنیتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in play: موجود

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bail out: قرار التزام، قرار وثیقه، قید التزام ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigil: اعتکاف، بست نشینی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generational: مربوط به نسلی خاص، گاهی اوقات برای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raise one's hackles: کسی را عصبانی کردن، خشمگین کردن، نا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lay the groundwork: زمینه سازی کردن، مقدمه چینی کردن، ش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plea guilty: جرم را پذیرفتن ( به منظور تخفیف در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plea guilty: جرم را پذیرفتن ( به منظور تخفیف در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plead guilty: جرم را پذیرفتن ( به منظور تخفیف در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calendar call: تعیین تاریخ، تاریخ گذاشتن، موعد تعی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contempt proceeding: فرآیندِ الزام، فرآیندی در دادگاههای ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kiestering: جاسازی کردن در مقعد، ( زندانیان در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kiestering: جاسازی کردن در مقعد، ( زندانیان در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

familiar: شناخته شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take exception to: رد کردن، نپذیرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

characterization: تشخیص ( در زمینه بیماری )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

newly founded: نو بنیان، نو بنیاد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

newly founded: نو بنیان، نو بنیاد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overplay one's hand: زیادی به خود مطمئن شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

factor: موضوع، مورد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unrestricted: بی اندازه، بی حد و اندازه، باری به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

permit: صدق کردن، صادق بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

leave no stone unturned: سنگ تمام گذاشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

email encryption in transit: کنفرانس تعیین وضعیت، نشست تعیین وضع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

email encryption in transit: کنفرانس تعیین وضعیت، نشست تعیین وضع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reversible error: خطای برگشت پذیر، اصطلاحی است در حقو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reversible error: خطای برگشت پذیر، اصطلاحی است در حقو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prima facie: دریک نگاه، پیش از بررسی به حالتی گف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspend: برکنار کردن، کنار گذاشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insofar: چراکه، چونکه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

follow with: کاری را پس از کارِ دیگر انجام دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

follow with: کاری را پس از کارِ دیگر انجام دادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

want it both ways: هم خر و هم خرما را خواستن، هم از آخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

want it both ways: هم خر و هم خرما را خواستن، هم از آخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

learning curve: فرآیند تدریجیِ یادگیری، منحنی یادگی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

januslike: بوقلمون صفت، تزویرگر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

when the smoke clears: شرایط پایدار و قابل ارزیابی شدن، او ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the books: ثبت شده، ثبت نام شده، مسبوق به سابق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phony: فیلم، فیلم هندی ( نه به معنای واقعی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

force: اجباری کردن/ساختن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

denial: محروم کردن/ساختن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

status quo: حالتِ فعلی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

status quo: حالتِ فعلی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

clumsy: دوست عزیز Dark Light معادلِ فارسیِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماهی ها: گرچه جمع کلمه ی Fish معمولا همان Fi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feathery: پر دار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lucky break: جفت شیش آوردن، شانس آوردن، بخت یار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

op ed: سرمقاله ی ویژه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

play out: پیش رفتن، رقم خوردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

call of duty: همه جا این عبارت رو ندای وظیفه ترجم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scootch: مهربون نشستن، جمع و جور نشستن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be that as it may: هرچی هم که باشه، هرجور هم که بگی، ه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wet dream: زدن به جدول

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

peaky blinders: �پیکی بلایندرز � اسم هست و نباید تر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

peakyblinders: �پیکی بلایندرز� اسم هست و نباید ترج ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

away with you: بروپی کارت!

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

as surely as: به همان قطعیتی که، به همان اطمینانی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in full bloom: شکوفا شدن، به اوج رسیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in full bloom: شکوفا شدن، به اوج رسیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissect: تقسیم کردن، بخش بندی کردن، تقسیم ار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

but as surely as the sun rise: قطع به یقین، قطعا، صد در صد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

untermensch: انسان مادون، دون انسان، انسانی که ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tip back: سر کشیدن، بالا بردنِ نوشیدنی ( مخصو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

secretly: از درون، در اعماق وجود

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cock one's head: سر را کمی خم کردن، با سر اشاره کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cock one's head: سر را کمی خم کردن، با سر اشاره کردن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grave thoughts: جدیت، جذبه، ابهت

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be at one with somebody: احساس آرامش کردن، احساس راحتی کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

henchmen: دار و دسته، حواریون ( اصطلاحا، یارا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no hard feelings: به دل نگیریا، یه وقت از دستم ناراحت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hover over: پرسه زدن در اطرافِ. . . ، بالا و پا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

canopy: چتر درختان، سایه ی درختان متراکم ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

babushka: نوعی روسری که زنان کشاورز روس به رو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oblige: پذیرفتن، تبعیت کردن، مطابق با میل ی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on sight: فورا، در آن، درجا، بی درنگ، یک مرتب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on sight: فورا، در آن، درجا، بی درنگ، یک مرتب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bear hug: محکم در آغوش کشیدن، محکم بغل کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miss: پرهیز کردن، دوری کردن، جلوگیری کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

post: علاوه بر معادل های بالا، معنی چپر، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

posted: اعلام شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swirl around: تکان خوردن، به اطراف جابجا شدن، چرخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lackluster: درمفهوم عام: به دردنخور

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

against: آنسوی، آن سمتِ، آن طرفِ ( برای نشان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tortured: رنجیده، عذاب دیده، شکنجه شده، آزار ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

until the end of time: همیشه ی خدا، تا ابد، تا ابدالدهر، ت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overcome: تحت تأثیر چیزی بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i can tell you: مشخصه، واضحه، تابلوئه، یا به حالتی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

participate: حاضر شدن، حضور داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meeting place: محل تجمع، محل گردآمدن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mope about: سرگردان بودن، بلاتکلیف بودن، احساس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flirt: الزاما معنای لاس زدن نمی دهد، لاس ز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absentmindedly: بدون توجه به اطراف، بدون اینکه بدان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

specs of: بخش های، ذراتِ، تکه های

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shabbily: ژنده، کهنه، نامرغوب

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pay cut: کاهش دستمزد، کم کردن حقوق

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay cut: کاهش دستمزد، کم کردن حقوق

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take pay cut: به دستمزد کم راضی شدن، کاهش حقوق را ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

retail clerk: فروشنده، کارمند صندوق، کارمند پشت د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep to oneself: گوشه نشینی کردن، گوشه نشین شدن، اجت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

living arrangement: مقدمات زندگی، تمهیدات زندگی، سر و س ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wistful: غمگین و ناراحت بودن به این دلیل که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

check ticket: برگه ای که در ساختمان های خاص همچون ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spout off: چرت و پرت گفتن، مزخرف گفتن، دری وری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spout off: چرت و پرت گفتن، مزخرف گفتن، دری وری ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spout off: شر و ور گفتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mythologizing: اسطوره سازی، گنده کردنِ کسی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zealous: دو آتشه

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

horn rimmed: شاخی، عینکِ دسته شاخی، عینک های قاب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horn rimmed: شاخی، عینکِ دسته شاخی، عینک های قاب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll your eyes: چپ چپ نگاه کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold on to: محکم گرفتن، محکم نگه داشتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blank: پریشان، پریشان حال

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch sight of: یک نظر چیزی/کسی را دیدن، چشم به کسی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alpha and amega: تماما، موبه مو، واو به واو ، صفر تا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alpha and omega: تماما، موبه مو/واو به واو ، صفر تا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alpha and omega: تماما، موبه مو/واو به واو ، صفر تا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gave away: لودادن، فاش کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rigidly: با جدیت، خیلی جدی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swipe through: از میانِ چیزی رد کردن، میانِ چیزی ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swipe through: از میانِ چیزی رد کردن، میانِ چیزی ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make up: از خود درآوردن، از خود ساختن ( درمو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

click one's tongue: با زبان صدا در آوردن، همچون صدایی ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for one reason or another: به هزار و یک دلیل، به هر دلیلی که ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one way or another: هرجور که شده، هرطور که شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trundle: به آرامی حرکت کردن، به آرامی پیش رف ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blackout curtains: پرده های تیره، نوعی پرده که رنگ آن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blackout curtains: پرده های تیره، نوعی پرده که رنگ آن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bullshit artist: دروغگو، کلاش، شارلاتان، نیرنگ باز، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quality: حالت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

condensation: بخار کردن شیشه عینک، پنجره و. . . ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wander off: هنگام صحبت از موضوعی به موضوع دیگر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discomfort: معذب بودن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absentminded: کسی که برای جلوگیری از فکر کردن درب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bitter: سرد، سوزناک، سوز، تند و تیز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bite into: با دندان گاز گرفتن، با دندان فشار د ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impression: نظر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bland: بی احساس، خسته کننده، بی روح، عادی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unremarkable: عادی، معمولی، نه چندان خوب، خسته کن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

leery: جناب نوروزی زبان شیرینِ پارسی به قد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

win over: اعتماد کسی را جلب کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dissolve: محو شدن، گُم شدن از دیدگان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

admission: پذیرفتن، اقرار ، تایید، رضایت، تحسی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more than: بیش از حد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chase away: دنبال کردن، مجبور به فرار کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fostering: ایجاد، ترویج

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lamenting: تأسف، سوگواری، ناراحتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lamenting: تأسف، سوگواری، ناراحتی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resolve: عزم، خواست، اراده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sweep: سریع حرکت کردن، درحرکت سریع رفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cavern: اتاقی بزرگ و بی سرو ته، اتاقِ لخت و ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flip over: پشت و رو کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kandinsky: واسیلی کاندینسکی، نقاش روس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come by: تهیه کردن، جفت و جور کردن، ردیف کرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

border into: احاطه کردن، دور چیزی را گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frame: احاطه کردن، دور چیزی را گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resistance: مبارزه، ضدیت ورزیدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pace around: گشت زدن، دور چیزی گشتن، قدم زدن، اط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

helping: مقدار، بخش ( در رابطه باغذا و نوشید ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without force: بی اهمیت، غیرضروری، غیرواجب، نا مهم

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coal burner: زغال سوز، در واقع زغال سنگ سوز. دست ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

charcoal burner: زغال سوز

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bide ones time: دنبال زمان مناسب گشتن، منتظر وقتِ خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

derisively: پوزخند زنان، به حالت استهزا، به حال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sardonically: به حالت مسخره، به حالت ریشخند، ریشخ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mocking: مسخره، پوزخند آمیز، خنده دار

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mockingly: به حالت مسخره کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stiff: بی حرکت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer around: اطراف را بررسی کردن، دور و بر را پا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pasty: رنگ مثل گچ

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strike off: ازکسی چیزی جداکردن/شدن، راه/مسیر را ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spur: تحریک کردن، انگیزه دادن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scratch out: خط زدن بخشی از کار یا نوشته برای پن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratched out: خط زدن بخشی از کار یا نوشته برای پن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snugly: به شکلی راحت، به طرز جمع و جوری، به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resort: دست به دامن شدن، انجام دادن، روی آو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intense: پُررنگ، سیر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trim: کوتاه کردن کمِ مو

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at any rate: به هر حال، هر طور که باشد

٨ ماه پیش

مدال‌های میلاد علی پور