میلاد علی پور - جزئیات مدال‌ها

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inclusion: دربرگیری این عبارت در متون مربوط به ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تاج: نام قدیم باشگاه �استقلال تهران�

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

champ at the bit: اشتیاق داشتن، بی تابِ چیزی بودن، ذو ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

light up: شوق پیدا کردن، اشتیاق داشتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flattering: خود/کسی را تحویل گرفتن، برای خود/کس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

argue for: دلیل آوردن ( برای حمایت از چیزی/کسی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unsurprisingly: تعجبی نداشت که، همانطور که میشد حدس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so and so: چنین و چنان، فلان و بهمان

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand off: واگذار کردن، سپردن، دادن، اختیار دا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

read: آمدن ( درمعنای یادداشت یا ثبت شدن ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

admitted: پذیرفته شده، تأیید شده، قطعی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relentlessly: سرسختانه، با تلاش و کوشش، مُصِرانه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overblown: بزرگنمایی شده، اغراق شده

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wistful: غمگین و ناراحت بودن به این دلیل که ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drag one's feet: لفت دادن، معطل کردن، این پا و آن پا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

boast: مفتخر بودن، مالک بودن، داشتن، در بر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

question: به چالش کشیدن، زیرِ سوال بُردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resources: امکانات

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

haunt: مضطرب شدن/کردن، باعث نگرانی شدن، آز ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chain of custody: سلسله مراتب بازداشت ( حقوق ) در م ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

should: در آن صورت

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fostering: ایجاد، ترویج

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

buy: قبول کردن، پذیرفتن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

obsessed with: تمرکز بیش از حد روی چیزی/کسی، قفلی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

alveolar ridge: برآمدگی پشت دندان های بالا برآمدگی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

closure: ( درمورد وضعیتی سخت و بد ) کنار آمد ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filter: رد شدن، نفوذ کردن

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graveyard: معنای شب کاری هم دارد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yikes: عجب! واقعا که! به حق چیزهای ندیده و ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minute: اگر تلفظ ماینوت مد نظر باشد، معنای ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

girl's room: دستشویی بانوان توالت زنانه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pack fudge: رابطه آنال داشتن بیشتر به روابط مر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sibyl: پیامبر زن پیامبر مونث

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the effect: مبنی بر اینکه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grant: صادر کردن/شدن

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

women's room: دستشویی زنانه توالت بانوان

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

assert: اظهار کردن، گفتن، بیان کردن، خاطرنش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreskin: هیچ منبع معتبر پزشکی در جهان وجود ن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be more than a match for someone: از کسی/حریف/هماورد بهتر بودن، بیشتر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

really: به صورتِ جدی

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sibyl: پیامبر زن پیامبر مونث

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

at best: در بهترین حالت

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

you know: یعنی، یعنی که، می دونی که ، حقیقتش، ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

میلاد: میلاد ریشه ی پارسی داره. در زبان شی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fund: کمک مالی، اعانه ، کمک هزینه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

namely: از جمله، شاملِ

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

imao: اصطلاحی اینترنتی که بنا به کار برد ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

let it be: بی خیال شو, وا بده, کوتاه بیا, بذار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go on record: رسما اعلام کردن، به طور رسمی اظهار ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bootylicious: جذاب و دلربا، سکسی و هات از نظر جن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atone: پست ، خوار ، فرومایه، تسلیم شدن، به ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boobalicious: سینه های جذاب داشتن خوش سر و سینه ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assertion: احراز

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vis �vis: در ارتباط به، مربوط به ، نسبت به، ع ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degenerate: آدم درب و داغون به درد نخور، آدم ن ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thine: ِ - تو، ِ - شما در گذشته این ساختار ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precinct: پاسگاه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crank: نوعی مخدر صنعتی شبیه به کراک ولی با ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

AIR: آشکار کردن، اظهار داشتن، اظهار کردن ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skank: پتیاره لکاته فاحشه بدکاره

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be more than a match for someone: از کسی/حریف/هماورد بهتر بودن، بیشتر ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

typical: مثل همیشه، همیشگی

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prequel: پیش داستان پیش رخداد

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skeeve: حال به هم زدن/خوردن مشمئز کردن/شدن ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run for: کاندید شدن، اعلام آمادگی کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outmaneuver: پیشی گرفتن، جلو زدن، برتری یافتن، ک ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

settle on: با تصمیمی موافقت کردن، تعیین کردن، ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great: ارزشمند

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one sort or another: 1 ) از این دست، از این طیف، از این ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

hindsight: با نگاهی به گذشته، در نگاه به گذشته ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

boobalicious: سینه های جذاب داشتن خوش سر و سینه ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sodomized: مورد تجاوز قرار گرفته ( درمورد لواط ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clearly: صدالبته

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self abuse: خودتحقیری، خودسرزنشی

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lick: غلبه کردن، بردن، پیروز شدن، فائق آم ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attaboy: ای ول پسر/رفیق، کارت درسته رفیق، دم ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooze: واژه ای عامیانه و به شدت زننده که ب ...

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

left brained: فکور، منطقی، محاسبه گر، اهل دودوتا ...

٧ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disappear: رد شدن، ازبین رفتن، لغو شدن، پس گرف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homecoming queen: در دبیرستان یا کالج به دختری می گوی ...

٧ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go about: ادامه دادن ( مانند گذشته )

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

albeit: به هرحال، با وجود اینکه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brown: سبزه ( اگر در موردرنگِ پوست استفاده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صبح: با مهرگان موافقم. خیلی از واژه های ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capiche: اصطلاحی سیسیلی که به ویژه توسط اعضا ...

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

phanindra: خانوم خضرلو سلام. همۀ معلم های زبا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جوگیر شدن: تا حد زیادی فکر می کنم در طول این س ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flap: جیب نما ( خیاطی )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spin a tale: دروغ گفتن، خالی بستن، وارونه نشان د ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

full metal jacket: این عبارت، نام گونه ای فشنگ بخصوص ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instantly: یکمرتبه، یکهو

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

public exposure: در مفاهیم حقوقی، عنوان جُرمی در ایا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demand: ایجاب کردن، لازم بودن

٨ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hold: مصداق داشتن، دلالت کردن

٨ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full metal jacket: این عبارت، نام گونه ای فشنگ بخصوص ا ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

john doe: مجهول الهویه ی مرد. ( وقتی اسم فرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more than that: از این گذشته، جدای از این

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

cheerleader: تشویق کننده، لیدرِ تشویق گر، ( فرد ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هرمان: خب اگه شما منظورت هه رمان هست، نبای ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheer: زیاد، بسیار زیاد

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

public masturbation: عنوان جرمی در ایالات متحده امریکا ف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indecent exposure: دقیقا این عبارت عنوان یه جرم هست تو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GTA: این عبارت، عنوان یه جرم هست در ایال ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GTA: سر واژه ایست برای عبارت Grand Theft ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

men's room: دستشویی مردانه توالت مردانه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

girl's room: دستشویی بانوان توالت زنانه

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

women's room: دستشویی زنانه توالت بانوان

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skeeve: حال به هم زدن/خوردن مشمئز کردن/شدن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cooze: واژه ای عامیانه و به شدت زننده که ب ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take: اون مرده کیفِ منو زد!

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take: زدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

half dozen: شش تا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soon: دیری نپایید که، اندکی پس از آن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

barbie: عروسک مونث از خانواده عروسکی کن, که ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lord: پروردگار درجواب دوست عزیزم حسن: حس ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuse: احمق، سبک مغز

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ambush: جلو کسی سبز شدن، سر راه کسی خف کردن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be all about: موضوعیت داشتن، مهم بودن، اهمیت داشت ...

٨ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cope with: از عهده ی چیزی بر آمدن، کنار آمدن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minute: دقیق ( به جز معنای دقیقه، معنای دقی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

callously: با سنگدلی، خودخواهانه، بدون احساس م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inflexible: تغییر ناپذیر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sigmoid colon: خم روده، بخشِ انتهاییِ پس روده

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bills: صورتحساب، هزینه ها

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

waiting game: سر دواندن، منتظر گذاشتن، بازی انتظا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reach out: دست رسی پیدا کردن، دست یافتن، خود ر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reiterating: تکرار کردن/ تاکید کردن، بازگو کردن، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

of assistance: کمک حال، یاری گر، به درد بخور

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fadeaway: فراموش شدن، از یادها رفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fanfare: با بوق و کرنا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fanfare: با بوق و کرنا

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demands: ایجاب می کند

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold the line: در برابر شرایط دشوار تسلیم نشدن، طا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outspoken: سر زبون دار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cope: مقابله کردن، برخورد کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outline: نشان دادن، تشریح کردن، روشن ساختن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interestingly: نکته این بود که، شایان توجه است که، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

privileged: مصون ، ایمن، دارای حق مصونیت

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alloy: فلز ترکیبی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stipulate: تعیین کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stipulated: مقرر، ملزم شده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forthcoming book: کتاب در دست چاپ

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forthcoming: قرار به انجام کاری/چیزی بودن/شدن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slippery slope: شیب لغزنده، وضعیت اجتناب ناپذیر، زن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in accordance with: بر اساسِ، طبقِ

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the form of: در قالبِ، به عنوانِ، باشکلِ

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of order: خلاف قانون، خارج از دسترس

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prevailing: جاری، در جریان

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

not to mention: ناگفته نماند که

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not to mention that: ناگفته نماند که، گذشته از اینکه، چه ...

٨ ماه پیش

مدال‌های میلاد علی پور