پیشنهادهای محمد تقوى رفستجاني (١٨)
فراخی، میدان
با هم گفتگو کردن ، رویا رو سخنگفتن
زنّار ، بت زنّار بستن ، بت پرستیدن بت اینجا مظهر عشق است و وحدت بود زنّار بستن عقد خدمت شیخ محمود شبسترى
قَرْن:شاخ گاو، سده قَرَن:ریسمانی که با آن دو شتر را ببندند، تیر و پیکان قِرْن:نظیر، مانند
دمان ( بفتح دال ) :دمنده، غرنده، خروشنده، شتابان، مست، خشمناک
تل، پشته
پرهیز کردن
بفتح میم و ها وتشدید با بمعناى جاى وزیدن باد، جهت وزیدن باد
بفتح قاف و تشدید لام بمعناى حیله گر ، رند ، بی چیز و بفتح قاف بمعنای خرد و پست
١ - مرى یا esophagus لوله ای است که دهان را به معده وصل میکند. ۲ - مری به معنای ستیز و جدال است. شرح این را گفتمی من از مِری لیک ترسم تا نلغزد خاطر ...
آزرده خاطر کردی رنجاندی گرت به گوشه چشمی نظر بود به اسیران دوای درد من اول که بی گناه بخستی سعدی
گم
نتوانست
خرّمی
گذرگاه
بوالهرب بمعناى عامل زدودن ظلمتهای هستی است. بیت بالا که از مثنوی است بصورت زیر اصلاح شود: خواند مزّمّل نبی را زان سبب که برون آی از گلیم اى بوالهرب ...
به معنی مظهر و تجلی گاه
به فتح خ و سکون ی بمعنای دانه عرق که بر جبین می نشیند.