تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

Whilst sounds a little more formal than while هم معنی while هست ولی ی خوردهwhilst رسمی تر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

noisy, full of energy, and behaving in a way that cannot be controlled Celine is curious and sometimes rambunctious. غیرقابل کنترل ( از نظر رفتاری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Wet sock treatment

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

=معنی دیگر آن at the same time می باشد یعنی همزمان In everyday English, people often say that two things happen at the same time, rather than say tha ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

“EOS” یا “EO” مخفف عبارت “Eosinophils” است. ائوزینوفیل ها نوعی از گلبول های سفید هستند که حدود ۵ درصد از کل حجم خون را تشکیل می دهند. این سلول ها که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پزشکی - حساسیت شدید نسبت به پروتئین ها این لغت از زبان یونانی، و کلمه های یونانی ana "درمقابل"، و phylaxis "محافظت"، گرفته شده است. آنافیلاکسی ( Ana ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تب یونجه زکام نام دیگر آن hay fever

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پتشی ( petechiae ) لکه های کوچک، دایره ای و غیرقابل رشدی هستند که در زیر پوست و یا در یک غشای مخاطی یا غدد بزاقی ظاهر می شود. آنها به علت خونریزی زیر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

a baby, or a small child up to the age of about three: How old is your little one informal کودک حدود سه سال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مواردی که دوستان فرمودن درسته همچنین معنی حامله بودن رو هم میده . my mom was pregnant me in fact , she was expecting me

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

if a woman is expecting, she is going to have a baby حامله بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ابرو he has got thick eyebrows ابروهای پرپشتی دارد

پیشنهاد
٢

ششمین گوسفند ششمین , شیخ مریض , مریض است این جمله سختترین جمله در زبان انگلیسیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

داری چرت و پرت میگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

=to try they said, it's difficult; i said, just give it a go

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
-١٦

Tehran has so much urban facilities . تهران امکانات شهری زیادی دارد مترادف :rural

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

مفرد هستش میشه :جد:ancestor جمعش میشه: اجداد:ancestors

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

در اختیار گذاشتن=ارائه دادن Please provide me the earliest date. لطفا نزدیکترین تاریخ را در اختیار من بگذارید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

مهارت a good standard of ability and skill

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

شهرستان= مراغه , محمودآباد city= شهر بزرگ مثل تبریز , شیراز a city bigger than town

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تسهیلات امکانات شهری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

ساعت ازدحام - ساعت بالای ترافیک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مترادف =gloomy =dark

پیشنهاد
١

چه اتفاقی میافته /چی میشه اگر همه ما همان موضوع را انتخاب کنیم