تقی قیصری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lagged dependent variables: [آمار] متغیرهای وابسته ی تأخیری؛ مت ...

جدید ١٨ ساعت پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fiscal stance‎: [اقتصاد] فضای مالی؛ وضعیتی که نشانگ ...

١ روز پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deficit spending: [اقتصاد] کسری بودجه

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

crops: ۱ - غلات، ۲ - محصولات کشاورزی، ۳ - ...

٤ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dominating: [صفت] ۱ - سلطه طلب، ۲ - خودرأی domi ...

٥ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flap: بالک؛ بال چه؛ لت

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

segment: [مارکتینگ] لایه، قشر، بخش، طبقه، طی ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

target: این واژه ها دارای معانی هم پوشان هس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ongoing: ۱ - بی وقفه؛ بی پایان ۲ - ادامه دار ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

likely: ۱ - به احتمال قوی ( in all probabil ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

function: [مدیریت] سِمَت؛ نقش سازمانی [مهندسی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bake into: در هم جوشیده؛ عجین شده

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intensify: غنی شده؛ بهبود یافته؛ ارتقا یافته i ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agglutinative language: زبان هم چسبی که نوعی از زبان های پی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

divisive: تفرقه افکنانه؛ دوقطبی ساز

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

framework: [علوم اجتماعی] مدل؛ معیارهای کلی سن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sure enough: بی گمان؛ بی بروبرگرد؛ به ضرسِ قاطع؛ ...

٣ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

proactive: پاسخ به محرک بیرونی ( عموماً وضعیت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosocial: جامعه مدار؛ رفتاری که نفع اجتماعی د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thorough hole: [مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک] س ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: [فعل] ۱ - نزدیک شدن ( به مقصد ) ؛ ه ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stream: [اقتصاد، مدیریت] منبع یا سرچشمه Rev ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authority: ۱ - مقام رسمی؛ مقام مختار؛ ۲ - اخت ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come up: Come up with ابداع، اختراع think ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دگرسانی: alteration [زمین شناسی] تغییرات شیم ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agglomeration area: [زمین شناسی] پهنه ی جوش خورده؛ قطعا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

geological feature: [علوم زمین] عارضه ی زمینی؛ عارضه ی ...

٦ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meticulously: با نهایتِ دقت؛ با دقتِ تمام

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go around: به سراغ چیزی رفتن. مثال: It shoul ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade off: ترجیح بر اساس سود و زیان؛ صرف نظر ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eminently: آشکارا؛ به روشنی؛ به طور بدیهی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamics: سِیر؛ سِیرِ زمانی؛سِیرِ تاریخچه ای

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intuitive: احساسی؛ استنباطی؛ سهل انگارانه؛ برد ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

streamline: [صفت به شکل streamlined] مستقیم؛ بی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tailored: خوردانده شده، به تن ( کسی ) دوخته ش ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colossal: فاحش؛ بارز colossal mistake = خطای ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loosely: به معنای غیردقیق؛ با مسامحه؛ به تعب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

credible: معتبر؛ مطمئن؛ موثق؛ قابل اتکا؛ قابل ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eradication: ریشه کنی؛ نابودی کامل

٧ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خانک: کاربرد نمونه ی معانی زیر را در ادبی ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weldable: [متالورژی] جوش پذیر؛ دارای قابلیت ج ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

machinable: [مهندسی مکانیک] خوش تراش؛ دارای قاب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arachnoid mater: پرده ی عنکبوتیه؛ پرده ای بین جمجمه ...

٧ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

سلام، من در ترجمه‌ی این‌گونه متن‌ ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

law of clouser: املای واژه نادرست نوشته شده است. ام ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

orthographic view: [نقشه کشی] نمای متعامد؛ نمای قائم ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deposit: انبارش؛ دِپو کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orientation tolerance: [مهندسی مکانانیک] تولرانس جهت نما؛ ...

٨ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trade off: ۱ - [اسم] هزینه ی فرصت؛ یعنی هزینه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

co author: نویسنده ی هم کار؛ هم قلم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrubbed: بْرُس زدن؛ شستن با مواد شوینده، همر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learning by doing: یادگیری عملی؛ یادگیری تجربی

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

printers: ۱ - چاپ خانه ۲ - چاپ گرها

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

epimedium: [گیاه شناسی] بز شاخ دار، گِرده لیوه ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underlying: عِلّی؛ عامل زمینه ساز

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

representativeness: [آمار] نمایه پذیری؛ قابلیت مشت نمون ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cooperative: مشارکتی؛ مشارکت جویانه؛ فرهنگ مبتنی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: تجزیه، جزءبه جزء کردن، تجزیه به اجز ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liberal: زیادتر از معمول؛ دست ودل بازانه مثا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

diversity: ( معنی ضمنی ) : �رفع تبعیض�. در قوا ...

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matchmaking: [کسب وکار] همتایابی؛ جوریابی،

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matchmaking: [کسب وکار] همتایابی؛ جوریابی،

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equitable: قابل تسهیم ( به صورت سهام شرکتی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ثمن: reward

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

joint venture: مشارکت انتفاعی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spaying: عقیم کردن، اخته کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neutering: عقیم کردن، خارج کردن رَحِم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for the sake of: محضِ خاطرِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

for the sake of: محضِ خاطرِ

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

discussion group: گروه هم اندیشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discussion group: گروه هم اندیشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

esprit de corps: روح رفاقت، روحیه ی تیمی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

esprit de corps: روح رفاقت، روحیه ی تیمی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cartel minded: با ذهنیت کارتلی، با ذهنیت انحصارگری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

factorial costs: هزینه ی عوامل تولید

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

witty book: نشریه ی فکاهی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

splintered: داغان شده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

general accounting office: دیوان کل محاسبات ( امریکا )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

given: معلومات ( مسأله )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obscurantism: حقیقت پوشی وارونه نمایی تیره گری ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surveillance: ۱ - تجسس ۲ - پی جویی ۳ - ارزیابی دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come out: به منصه ی ظهور رسیدن، به عرصه رسیدن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guesswork: حدس ورزی ( نوعی روش مسأله گشایی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

guesswork: حدس ورزی ( نوعی روش مسأله گشایی )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

argument: توجیه This shows how we can get mo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hook on: اقتباس، گرفتن ( ایده ی جدید ) "hoo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixing: تعمیر، درست کردن، ترمیم کردن، روبه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

solutioneering: خام دستی، خام کاری Solutioneering i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wacky: ابلهانه، احمقانه، مزخرف no matter ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scratched: خش دار، خش خورده، خراش دار، مخطّط s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

daunting: حوصله بر، انتخاب دشوار ( از نظر ذهن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come about: به بار آمدن، حاصل شدن Some great ch ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breach: ترکیده گی، سوراخ شدن ( لوله ) [بر ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

elegant: جالب، چشم نواز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: پذیرا شدن ( جبهه نگرفتن در برابر چی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tackle a problem: اقدام به حل مسأله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tackle a problem: اقدام به حل مسأله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: فریبنده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interrogate: [داده پردازی] تبادل داده، سیگنال گی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interrogate: [داده پردازی] تبادل داده، سیگنال گی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

crops: ۱ - غلات، ۲ - محصولات کشاورزی، ۳ - ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick up tool: چوب برچین ( ابزار دسته داری شبیه �ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discard: ۱ - اِسقاط، از حیّز انتفاع خارج کرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakthrough: راه گشایی. ره گشایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

detailed: پرپیچ وخم مثال: This is because in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tricky: شگرددار، کاری که برای انجام ـش شگرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come up: Come up with ابداع، اختراع think ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subjugate: ۱ - ( به ) پایین کشیدن، ساقط کردن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

too much: ۱ - بیش از حدِ لازم، فزون از حد، نا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

haunt: پرسه زدن، ولو بودن ( این واژه ها با ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mental note: بارقه، یادداشت ذهنی، یادداشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mental note: بارقه، یادداشت ذهنی، یادداشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come out: از تنور درآوردن ( کنایه از چیز تازه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

overwhelmed: طاق شدن طاقت، تمام شدن تحمل، مستأصل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

head: [فعل] روانه شدن، گام در راه گذاشتن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high profile: بحث روز، بحث سراسری، تیتر اول، سرخط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

saucepan: ۱ - �روغن دان� نادرست است. اصطلاح د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inkling: ۱ - درک سطحی، برداشت سطحی، ۲ - کورس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off the shelf: محصول غیرسفارشی، تولید شده برای باز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

head: headlight یا head - lamp ( headligh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

given: اجابت Ask me, it will be given to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

measles: توضیح تان از نظر علمی نیاز به اصلاح ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preparedness: ۱ - مهیّا شدن، آماد ۲ - تدارک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

statement: [حقوق تجارت] صورت وضعیت، فهرست کاره ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakdown: تجزیه، جزءبه جزء کردن، تجزیه به اجز ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

post qualification: پس ارزیابی، ارزیابی صلاحیت پیمان کا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rigging: تبانی، اقدامی غیرقانونی در مناقصات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hopefully: خوشا، انشاءالله، امیدوارم که، امید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look through: ورنداز کردن؛ نگاه کردن به سرتاپای ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

presentation: ۱ - اعطا، دادن، مثال: �اعطای گواهی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

superfit: به صورت super fit, super - fit نیز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

proprium: خویشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coper: حریف

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

downside: عارضه ی جانبی، جنبه ی منفی، جزء بد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underuse: کاربردِ نابهینه، بهره گیریِ نابهینه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underuse: کاربردِ نابهینه، بهره گیریِ نابهینه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mot: معاینه ی فنی سالانه ی خودرو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mot: معاینه ی فنی سالانه ی خودرو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

career limiting: CLM: Career Limiting Move Saying or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfect: اعلا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dirty: ناپالوده، غیردقیق، کلی . Visualizin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developmental: [زیست شناسی، پزشکی] وابسته به رشد، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوید بخش: promising

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unchartered: ناشناخته، تجربه نشده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bossy: آمرانه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

time honored: دیرآشنا، جاافتاده، مألوف، رایج شده ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

recumbent: recumbent bike دوچرخه ی خوابیده، دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

essential: - [پزشکی] نهان زاد، ایدیوپاتیک، ( ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tweak: [الکترونیک] ریزتنظیم، تنظیم دقیق، ت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overdevelop: [عکاسی، لیتوگرافی]، فراظهور، نوردهی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tackle: دست و پنجه نرم کردن Tackle a proble ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

segmentation: [مارکتینگ] بخش بندی، شناسایی بخش ها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go over: به سراغ ( کسی یا چیزی ) رفتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

luxury: جُربُزه، جسارت We only progress whe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

retreat: پناه بردن، خلوت گزیدن He dealt with ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regular: روزمره، عُرفی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

caste: کاسْت، نظام اجتماعیِ کاسْتی: جامعه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fellow: فِلو، فلوشیپ، دانش جوی پسادکتری، عض ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bog down: در گل ماندن، گرفتار بات لاق شدن، پا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

developmental: تکوینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominating: [صفت] ۱ - سلطه طلب، ۲ - خودرأی domi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mobilize: به خدمت گرفتن bring ( resources ) i ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

riches: ۱ - ثروت مادی، ۲ - منابع فراوان ( د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

riches: ۱ - ثروت مادی، ۲ - منابع فراوان ( د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

problem: [اسم] مسأله، مشکل، ایراد [صفت] ۱ - ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trail: سابقه، گزارش ماوقع audit trail ( au ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

glance: [فعل] ۱ - [نیم]نگاهی انداختن، نگاه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obscured: [صفت] پنهان مانده] ( به سهو]، پنها ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refine: تدقیق، غربال کردن، از کل مسأله به ج ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matchmaking: فرآیند یافتن مشتری، تأمین کننده، یا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cutthroat: ۱ - سنگ دل، بی رحم، جلاد ۲ - ناجوان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

infestation: سرایت، انتقال ( شپش و انگل های دیگر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

machinist: تراش کار، کارگر ماهری که از ماشین ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

machinist: تراش کار، کارگر ماهری که از ماشین ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dover sole: کفشک ماهی سیاه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

folks: ۱ - [خطاب غیررسمی] آهای جماعت!؛ خان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prompt: ۱ - موسیقی یا تئاتر: ۱ - [فعل] سخن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reality check: بررسی واقعیت امر، آزمون واقعیت امر، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break: ۱ - گسستن، پاره شدن ( طناب ) ۲ - شک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

proposition: [مدیریت ارزش] ضمانت، تعهد در عبارت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fellow: ۱ - در امریکا معادل guy یا dude هم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isolate: تشخیص، تعیین ماهیت To isolate a pro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fixing: اسم قید، بستی که به چیزی بسته می شو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ongoing: همیشه گی، بی وقفه، بلاانقطاع

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: میدان دادن، ایجاد امکان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate: عنقریب، یک باره، بی درنگ، بی میانجی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

easing: تخفیف، آسان گیری، کاهش محدودیت، کاه ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های تقی قیصری