پیشنهادهای کیاوش انوری (٢١)
سرآغاز، گشایش، درآمد، پیش گفتار
پیش گفتار، مقدمه، پیش درآمد
استعلایی [در فلسفه]
دورخیز کردن، آماده کردن، مقدمه چینی کردن برای نشان دادن چیزی
۱ - دورخیز کردن ۲ - کسی را آماده ی مشاهده ی چیزی کردن
داوریِ متمایزگر؛ حکمِ تمایز گذار ؛ قضاوتِ متمایزگر
۱. آغازگاه ۲. نقطه ی شروع ۳. نقطه ی عطف
آغازگاه؛ نقطه ی شروع،
نقطه عطف
[در موسیقی] دورانِ قواعد مشترک اشاره به قوانین هارمونی و کنترپوان که در دوره های باروک، کلاسیک و رمانتیک، میانِ آهنگسازان رایج بود.
راه بردن It is a basic tool leading to comparison and conclusion. آن ابزاری اساسی است که راه به مقایسه و نتیجه گیری می برد.
راه بردن به چیزی؛ تلاش راه به موفقیت می برد.
درخشان
ناموسیقایی، غیرِ موسیقایی
به سامان، سازمان یافته، سازمند
( در موسیقی ) سکوت
میزان ( در موسیقی )
اندیشیدن
فرهنگ های خبره، فرهنگهای نخبه
بی شباهتی، تفاوت
تجسم، مجسم کردن