پیشنهادهای مصطفی صادقی (١٥)
٩٦
٥ ماه پیش
١
flood verb زیر آب رفتن، زیر آب بردن if a place floods or something floods it, it becomes filled or covered with water
٩ ماه پیش
١
مدعی aspirant for the lightweight crown. مدعی مقام قهرمانی دسته سبک وزن.
٩ ماه پیش
٠
زهر چیزی رو گرفتن
٢ سال پیش
٢
تمام تلاش را به کار بستن
٢ سال پیش
٦
گاه گدار
٣ سال پیش
٢
تظاهر
٣ سال پیش
-١
نمایانگر بودن
٣ سال پیش
٨
به دست ( نیروهای دشمن ) افتادن
٣ سال پیش
٦
حکم صادر کردن
٣ سال پیش
٧
آب و هوا ( به خصوص آب و هوای بد )
٣ سال پیش
٨
بالا گرفتن ( کار )
٣ سال پیش
٣
طغیان آب
٣ سال پیش
٩
راهی برای رسیدن به هدف.
٣ سال پیش
٢
مشوش
٣ سال پیش
١١
به اصطلاح A plethora of escape from supposedly secure prison. . . . تعداد زیاد فرار ها از زندان به اصطلاح امن. . . . . .