هدی چامه‌ای - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schemata: چارچوب

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clump: تجمع

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skin in the game: مخاطره جویی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clash: ناقض بودن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lit up: روشن شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oscillation: ارتعاش

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

binding site: محلّ پیوند.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

springboard: زیربنا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reuptake: جذبِ مجدّد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

striate: مخطط

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biding: پیوند. adjective biding site محلِّ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inevitably: بی شک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

specialist: specialist textbooks کتبِ تخصصی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fire blight: به آلمانی feuerbrand

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as if: چنانکه گویی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calcarine: مهمیز calcarine fissure شیارِ م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chiasm: چیلیا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

convenience: سهولتِ کاربرد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consistency: انسجام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immunity: ایمنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tropic: گرایش به سمت = tropic نمونه: هورمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tropic: گرایش به سمت = tropic نمونه: هورمو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rule of thumb: قاعدهٔ تجربی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intentionalistic: دارای حیث التفاطی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

induction: اِلقا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross connection: روابط متقابل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

euthanasia: مرگ خودخواسته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

controversial: مناقشه برانگیز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

degeneration: تحلیل رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fungible: Dollars are fungible دلار پولی است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thaler: مسکوک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practice: رویه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

modul: module A module is an individual pa ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reciprocally: تعامل دوسویه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subtractivity: کاهش یابندگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lit up: روشن شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subjectivation: سوژه برسازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mentalese: زبانِ ذهنی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retriever: سگِ ناجیِ مجروحین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predisposition: زمینه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compatability: سازگاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magn: بزرگ MAGNO The Latin root word ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parvo: From Latin parvus ( “small” ) . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

permutation: ترتیب. در ریاضی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

permutation: ترتیب. در ریاضی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reagent: "واکنشگر" در شیمی و به تاثیرِ آن در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reagent: "واکنشگر" در شیمی و به تاثیرِ آن در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aptly: بجا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instance: موردی - به عنوان صفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

manifest: متبلور شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

illusory: فریب حسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonplus: پُرآشُفت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straw man: مترسک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

positivistic: تحصل گرایانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

abstract away: GET RID OF

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depresent: کند ساز depressant /dɪˈprɛs ( ə ) n ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chromatic: فافمی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silhouette: سایه نما

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blate: تخدیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chunk: قطعه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loop: مدار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

implementation: سطحِ اجرایی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

crud: nonsense. "the usual crud which pa ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rueful: متاسف

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

configural: configural learning یاد گیریِ ترکیب ...

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

confabulation: افسانه بافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confabulation: افسانه بافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inferior: تحتانی ر. ک مبانی علوم اعصاب شناخت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sketchpad: لوح

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

granted: WE SHALL TAKE THAT GRANTED باید ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ipsilateral: همسو برابرِ CONTRALATERAL ( دگرسو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chunking: تقطیع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

circadian rhythm: چرخهٔ روزانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circadian rhythm: چرخهٔ روزانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cataclysmic: مخرّب، فاجعه آمیز معمولا به عنوان ص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diencephalon: مغزِ میانین ( شاملِ تالاموس )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emerges: عیان - واضح - آشکار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coregistration: ثبتِ روی هم.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tensor: بردار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tensor: بردار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interval: فاصله ای در آمار مقیاسِ فاصله ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ratio: نسبی در آمار، مقیاس نسبی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

depends upon: مبتنی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intensify: پررنگ کردن. If you snap a selfie ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fall by the wayside: به حاشیه رفتن. از صحنه کنار رفتن.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isomorphism: هم شکلی یا تشابهِ ساختاری از صفاتِ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keeping tabs: زیر نظر داشتن.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dichotic: dichotic presentation عرضهٔ دوگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tract: تنه تنه عصبی ( به انگلیسی: Nerve tr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sagittal: برشِ قوسیِ جمجمه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sagittal: برشِ قوسیِ جمجمه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foveation: فرورفتگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ablution: طهارت.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skin in the game: مخاطره جویی

١ سال پیش

مدال‌های هدی چامه‌ای