حسین حیدری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twirl: قِر دادن.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

occult: ماورایی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

occult: ماورایی

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in a tight spot: to be in a difficult situation شای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be in a tight spot: to be in a difficult situation شای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

responsibility: تعهد، مسئولیت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sage: خردمند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exiled: تبعید شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exiled: تبعید شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

twirl: قِر دادن.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

twirl: قِر دادن.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demerit: مضرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as expected: طبق انتظار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as expected: طبق انتظار

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

food supplies: آذوقه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

food supplies: آذوقه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crafter: صنعتگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crafter: صنعتگر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

minotaur: در اسطوره های یونان، مینوتور هیولای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minotaur: در اسطوره های یونان، مینوتور هیولای ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

power pose: ژست قدرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

power pose: ژست قدرت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

highness: اعلی حضرت یا علیاحضرت، بسته به ضمیر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

commonfolk: مردم عادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commonfolk: مردم عادی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

send off: بدرقه کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

given: موهبت مثال: caring for mother is a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang on to something: نگه داشتن. . . he told me to hang ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hang on to something: نگه داشتن. . . he told me to hang ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

judgement: نظر، عقیده

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock down a notch: To reduce or damage one's ego or pr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jinxed: نحس

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

class war: اختلاف طبقاتی

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

goddamn: از پر کردن این فرم های لعنتی متنفرم ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dyed in the wool: متعصب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dyed in the wool: متعصب

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

vice leader: نایب رییس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vice leader: نایب رییس

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swordmanship: مهارت شمشیرزنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

swordmanship: مهارت شمشیرزنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

homeland: سرزمین مادری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pleasure is all mine: قابلتون رو نداره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasure is all mine: قابلتون رو نداره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in confidence: بطور محرمانه if you tell someone so ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come to think of it: اگه خاطرم باشه. . . used for addin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to think of it: اگه خاطرم باشه. . . used for addin ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hair accessory: زینت مو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hair accessory: زینت مو

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

screen name: نام کاربری Someone's screen name is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

screen name: نام کاربری Someone's screen name is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to good to be true: به شکل باورنکردنی خوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to good to be true: به شکل باورنکردنی خوب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

comrade in arms: همقطار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comrade in arms: همقطار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pitch black: تاریکی مطلق

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

no matter what: هر طور شده. . . he wants to see yo ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

that's the way it is: کاریش نمیشه کرد. . . Im sorry but ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be dead meat: You are dead meat دهنت سرویسه. . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be dead meat: You are dead meat دهنت سرویسه. . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

summoning: احضار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

summoning: احضار

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

nuisance: موی دماغ اسباب دردسر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

isolation: قرنطینه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kamikaze: انتحاری

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm beat: a way of saying that you are tired

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm beat: a way of saying that you are tired

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by the day: as each day passes روز به روز. . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

by the day: as each day passes روز به روز. . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

heirloom: ارثیه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magic lamp: چراغ جادو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magic lamp: چراغ جادو

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stab in the back: از پشت خنجر زدن. . . clever villa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stab in the back: از پشت خنجر زدن. . . clever villa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

crest: آرم، نشان، علامت، مارک family cres ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smoothly: راحت، آسان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get straight to the point: سر اصل مطلب رفتن. . . ?Could you ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to think that: فکرشو بکن. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

to think that: فکرشو بکن. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whittle down: کاهش دادن، کم کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whittle down: کاهش دادن، کم کردن

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speaking of which: حالا که حرفش شد. . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

speaking of which: حالا که حرفش شد. . .

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have someone in the palm of your hand: کسی را در مشت خود گرفتن. . . to h ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have someone in the palm of your hand: کسی را در مشت خود گرفتن. . . to h ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های حسین حیدری