سهیلا کولیوند - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

feel safe: اطمینان خاطر داشتن خاطرجمع بودن راح ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self hatred: خودانزجاری

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go south: در رفتن ناپدید شدن افت کردن ارزش خو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demanding: پردردسر

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

communicate: مطرح کردن عنوان کردن

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self reflect: خودکاوی کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

save the day: مسئله را ختم به خیر کردن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demands: مقتضیات

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dilute: کم کردن ارزش/قدرت چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dilute: سرسری گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speaks volumes: گواه بودن گویا بودن نمایانگر بودن م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep on track: در مسیر هدف حفظ کردن/نگه داشتن

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dangling question: سوال ناقص/سوال نیمه تمام/ سوال معلق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee jerk reaction: واکنشی تاخودآگاه و بدون تفکر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee jerk reaction: حرکتی غیرارادی/نسنجیده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

premature conclusion: نتیجه گیری شتاب زده/زودهنگام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect back: بازخورد ارائه دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save the day: به قضیه فیصله دادن ماجرا را جمع کرد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save the day: مسئله را ختم به خیر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self absorption: خودمحوری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut off: منع کردن محروم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authentic: غیرتصنعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tear up: جمع شدن اشک در چشم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calm judgment: قضاوت سنجیده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when needed: هنگام نیاز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loving kindness: مهرورزی ملاطفت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

speaks volumes: گواه بودن گویا بودن نمایانگر بودن م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wounded: آزرده رنجیده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reconnection: آشتی مصالحه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the hang: قلق کاری یا چیزی را آموختن، اسلوب ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rephrase: به بیان دیگری عنوان کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a lot on plate: یک عالمه کار رو سر . . . ریخته

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold back: درون خود ریختن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get feet wet: امتحان/شروع کاری دست به کار شدن وار ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

calm resolution: راه حلی سنجیده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get the best of: To overwhelm, take control, or gain ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the best of: To overwhelm, take control, or gain ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go south: در رفتن ناپدید شدن افت کردن ارزش خو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miscommunication: سوء برداشت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

for a moment: قدری چند لحظه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

for a moment: قدری چند لحظه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beneath: پشت پرده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reconnect: مصالحه آشتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self reflect: خودکاوی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mouth off: حاضرجوابی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blamecasting: به دنبال مقصر بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flippantly: سرسری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

project into the future: عاقبت اندیشی کردن آینده را تجسم کرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self honesty: خودصداقتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black and white: خوب و بد غلط و درست شفاف مبرهن بدون ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in return: متقابلاً

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marital affair: رابطه ی نامشروع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover a lot of ground: to travel over a great distance; to ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mind blowing: انفجاری محسورکننده تکان دهنده باعث ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sapping: کمرشکن طاقت فرسا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

game for anything: پایه بودن مشتاق و آماده بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self evolution: خودتکاملی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reactivity: تحریک پذیری زودرنجی آسیب پذیری انفع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stonewalling: قهر بی اعتنایی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage: عقدۀ روحی بار عاطفی منفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dynamic: جریان مسیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

communicate: مطرح کردن عنوان کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reel: سردرگم بودن منگ بودن در بهت/شوک به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point fingers at: انگشت اتهام را به سوی دیگری گرفتن ت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

erode: کمرنگ کردن پایه های . . . را سست کر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demands: مقتضیات

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on autopilot: به صورت خودکار در حالت خودکار به طو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self construction: خودسازی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

date night: قرار دونفره قرار عاشقانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play to: روی . . . مانور دادن

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های سهیلا کولیوند