امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرم و سرد چشیده: be a past master ( at something ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be one's own master: ( آقای خودش و نوکر خودش ) معنی ضرب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرافقت: meeting of minds a situation in whi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قبولاندن: work on

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قبولانیدن: work on

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترغیب کردن: work on

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رابطه نامشروع جنسی: liaison

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چشم انداز شغلی: career prospects ( =opportunities t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ضرس قاطع: speak with authority

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شانس کم: a faint hope ( =a very small chance ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مشکل اینجاست که: . . . . . . . . . . . The difficult ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's not important: it doesn’t amount to a hill of bean ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is not important: it doesn’t amount to a hill of bean ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افگانگی: آقای کزازی واژه ی " افگانگی " را مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افگانگی: آقای کزازی واژه ی " افگانگی " را مع ...

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠٠ رای

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inflectional: چهرگَشتار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ناسازگاری: مباینت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تا حدودی: بالنسبه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حسبت: تحصیل داری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیمانکاری: مقاطعه کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیمانکاری: مقاطعه کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

موافق: همساز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درشکه چی: سورچی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flight temper: تلون مزاج

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flight temper: تلون مزاج

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیم مست: شیرگیر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسمان پیوند: آسمان آسا ، بسیار مرتفع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خون فشان: خون پالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خون فشان: خون پالا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سنگلاخ: درشتناک ببرم این درشتناک بادیه که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صعب العبور: درشتناک ببرم این درشتناک بادیه که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تزیین کردن: آذین بستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رفتنی: رفتگار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاکستان: موستان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جواب دادن: جواب گفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازموده کار: شمیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rote: عادتواره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عاقله زن: Dame

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

circumfix: پیراوند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

circumfix: پیراوند

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفلگی: خست

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم اوازی: یک زبانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لاف زن: پشت هم انداز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبور بدعسل: نوعی زنبور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باصره: خطای باصره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نجیب ادم: متشخص

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متشخص: نجیب آدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the ruling is with god: الحکم لله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مایملک: ماملک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدخل ساختن: مدخل ساختن=دخالت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخلف ورزیدن: از فرموده/فرمودهٔ کسی تخلف ورزیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ختم البخیر: . Ending with happiness

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دایم: ابد مدت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با اختیار خود: به رضای خود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عظام: آقایان عظام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عالی مقام: جلیل المرتبه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عالی رتبه: جلیل المرتبه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مردم: بریه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شریک ظلم: ستم شریک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوشرفتاری: حسن سلوک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بالاستقلال: مستقل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rump prints: رد/نهشت رد نشیمنگاه بر چیزی ( غالبا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرافکنده: کنفت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوار کردن: کنفت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ذلیل کردن: کنفت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب گیر: آفتاب رو

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شلاق: قمچیل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وسیع: درن دشت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنفت شدن: آب رفتن، خوار شدن، سرافکنده شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوار شدن: آب رفتن، کنفت شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی ابرو شدن: آب رفتن، کنفت شدن، ذلیل شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرافکنده شدن: آب رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مخذول شدن: آب رفته

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیاه چال: سولدونی، سولدانی ( گویش تهرانی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تجنن: خل شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیوانه گردیدن: تجنن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیوانه گشتن: تجنن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابنه: به نقل از کتاب مدیر مدرسه آل احمد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

somehow: بفهمی نفهمی . . . . . . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

someway: بفهمی نفهمی . . . . . . . . .

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in some manner: somehow

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همچین و همچون: اله و بله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرق داشتن: مثقالی هفت صنار فرق داشتن=کنایه از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صنار: مثقالی هفت صنار فرق داشتن=کنایه از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تبانی کردن: گاوبندی کردن، با کسی روی هم ریختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبانی: گاوبندی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارتباط داشتن: با کسی بیا برو داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارتباط داشتن: با کسی بیا برو داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیا برو داشتن: ارتباط داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از سر چیزی زیادی کردن: متناسب و هم قوارهٔ چیزی/کسی نبودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همریخت: همقواره

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صبح به صبح: هر صبح

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لاغر اندام: باریک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر ماشین کردن: در نثر آل احمد به مفهوم= تراشیدن سر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بریانتین زده: بریانتین زده=کسی که آرایشی با موهای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بریانتین زده: بریانتین زده=کسی که آرایشی با موهای ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رهبری: راه بردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شال و یراق کردن: آمادهٔ رفتن به جایی شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست دراز کردن: - دست کردن پیش کسی ؛ نزدیک و دراز ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زار زدن: نامناسب بودن :پیرهن به تنش زار میزن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارث خرس به کفتار می رسد: ارث خرس به کفتار می رسد = ارثی که ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارث خرس به کفتار می رسد: ارث خرس به کفتار می رسد = ارثی که ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کون دادن: کون پارگی زخمی که بر آن جفته ٔ سیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فضیحت: کون پارگی زخمی که بر آن جفته ٔ سیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رسوایی: کون پارگی زخمی که بر آن جفته ٔ سیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درد دل: سر درد دل کسی باز شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رزق رساندن: نان دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نان کسی را دادن: رزق رساندن به . . . او نان مادرش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به جایی رسیدن: صد تومان حقوق به جایی نمی رسد=صد تو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناظمی: نظامت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قلم: قلمی ناشی داشت=در نویسندگی هنوز به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشتلم کردن: هارت و هورت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دستگیری: بگیر و ببند، گرفت و بند

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار کسی درامدن: در کتاب مدیر مدرسه آل احمد: عجب کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شامه: شامه تیز کردن ( اصطلاح )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مقداری: یک خرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بانگ مسلمانی: اذان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مطمئن بودن: حتم داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

یقین داشتن: حتم داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هیچ کاره: گاهی به معنی ( ( بی تقصیر ) ) است.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی تقصیر: هیچکاره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جوجه: نیمچه جوجه=جوجهٔ چند روزه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در گوشه و کنار: پیرامون، اطراف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

گسیختن: از هم در رفتن/در رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نا پرداخته: تباه شده، سوخت شده، وصول نشده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تفهیم: حالی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملتفت کردن: حالی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرض کردن: انگار کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سنگ واکندن: تسویه/تصفیه حساب کردن با کسی ( گویش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابیار: اویار

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوچه های بالقوه: کوچه های بالقوه = کوچه های درونی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با طمانینه: سلانه سلانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی اعتنایی: بی محلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسریع: تند کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ممنوع الورود: قرق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی تامل: بکوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ول بودن: سرگردان بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخت کردن: آشنا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اه و ناله: سوز و بریز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اه و زاری: سوز و بریز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disciplined: آدم مقرراتی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به چنان: او به چنان مهارتی می دوید که . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حدس زدن: دربردن در برده بودم که او قاتل نیس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احتمال دادن: در بردن در برده بودم که او قاتل نی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خلط مبحث کردن: دربردن حرف در حرف دیگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خلط مبحث کردن: دربردن حرف در حرف دیگر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیرون بردن: در بردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همین که همینکه: همچه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همینکه: به محض این که ، همچه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همچه: همین که ، تا ، به محض این که ، به م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به محض اینکه: همچه، همین که ، تا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرو خوردن خشم: فروخوردن خشم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیغ انداختن: تیغ انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیری: پیرانه = در پیری ، در وقت کهنسالی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یکسره شدن: تمام شدن

١ سال پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی