امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شام خوردن: شام شکستن. [ ش ِ ک َ ت َ] ( مص مرکب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خوردن شام: شام شکستن. [ ش ِ ک َ ت َ] ( مص مرکب ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سطح پایین: lower - level

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رده پایین: lower - level

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

global migration: a situation in which people go to l ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نقش اول: The lead/leading part ( =the most i ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقش اصلی: The lead/leading part ( =the most i ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the better part of: The best/better part of something = ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجزاء متشکله چیزی: The component/constituent parts of ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اجزاء و عوامل مکانیکی: The component/constituent parts of ...

٧ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دخالت داشتن: Play a ( big/important ) part in so ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقش ایفا کردن: Britain should play its full part i ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سهیم بودن در: Play a ( big/important ) part in so ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

presumption: ظن قوی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

از پس کسی یا کاری برامدن: I can handle it از پسش بر مییام

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

great: terrific

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

انشالله: بی حرفِ پیش لهجه و گویش تهرانی اگر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

traditionally: از دیر باز ، من القدیم

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حساب حسابه کاکا برادر: business is business

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وقت گیر: timesuck = timesink

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در زندان: inside . informal in prison My boyf ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسفل الناس: the lowest of the low

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از جا در رفتگی: dislocation knee dislocation

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چو دانی و پرسی سوالت خطاست: you tell me A: "Hey, what's with a ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خایه داشتن: have some balls

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به اقتباس از: name after

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراز و نشیب زندگی: highs and lows ( of something ) ( = ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در هچل بودن: be at a low ebb

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدتر شدن: fall to/hit/reach etc a new low ( = ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نژادگان: اصلان. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ اصیل. ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اصیلان: اصلان. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ اصیل. ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دیوث: قرته زن . [ ق َ ت َ / ت ِ زَ ] ( ص ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تقیه: پناه جان . [ پ َ هَِ ] ( ترکیب اضاف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بیضه: bollocks

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جامعوی: societal

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

painful: very painful= excruciating

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عتاب: تشر

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متفقا: nemine contradicente: Unanimously ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with: به انضمامِ . . . . . . . . . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متفقا: with one accord

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رغبت: رغبتم نمی شد که به او نگاه کنم

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اهل قلم: The knight of the quill

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clearly: به عیان ؛بطور آشکارا. عیاناً. به وض ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نجیب زادگان: نژادگان

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gentlefolk: نژادگان

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gentlefolks: نژادگان

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبان گشادن: به حدیث آمدن کودک ؛ به زبان آمدن. ز ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبان باز کردن: به حدیث آمدن کودک ؛ به زبان آمدن. ز ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوگند دروغ: قسم ناحق ؛ سوگند دروغ

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قسم دروغ: قسم ناحق ؛ سوگند دروغ

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سرچشمه گرفتن: spring from something to be caused ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد در سر داشتن: have a swollen head/be swollen - he ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد در سر شدن: have a swollen head/be swollen - he ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد در سر کردن: have a swollen head/be swollen - he ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باددرسر: have a swollen head/be swollen - he ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باد در سر افکندن: have a swollen head/be swollen - he ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

فحوا: مفاد

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گهگاه: هر از گاهی

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لمس کردن: دست سودن . [ دَ دَ ] ( مص مرکب ) دس ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلاگردان: سپر بلا

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساغر: آوند شراب

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resume: از سر گیری

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

refer to: came to refer to

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taxation: مالیات گیری

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عذر بدتر از گناه: a treatment worse than the disease

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به عمل کار براید: actions speak louder than words

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معربد: lager lout

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عربده کش: lager lout

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نمونه یا مصداق چیزی: be a study in something = literary ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مصمم شدن: بنا داشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تصمیم گرفتن: بر آن شدن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تصمیم گرفتن: بنای . . . . . گذاشتن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حاضر: گاهی به معنی راضی بودن او باز حاض ...

٩ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کم عقل: سخیف

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیاهان: سودان. ( ع اِ ) آدمیان سیاه. ( غیاث ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بتاراج رفتن: خلال نماندن. [ خ ِ / خ َ ن َ دَ ] ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غارت شدن: خلال نماندن. [ خ ِ / خ َ ن َ دَ ] ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاراج شدن: خلال نماندن. [ خ ِ / خ َ ن َ دَ ] ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابوبکر بن ابوقحافه: ذوالخلال. [ ذُل ْ خ ِ ] ( اِخ ) لقب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خال خال: ( ذوالشامة ) ذوالشامة. [ ذُش ْ شا م ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقب شمشیر عمر: ذوالوشاح. [ ذُل ْ وِ ] ( اِخ ) لقب ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خالدار: ( ذوالشامة ) ذوالشامة. [ ذُش ْ شا م ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک روح در دو بدن: a kindred spirit

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم مرام: a kindred spirit

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck: fuck like a mink To have sex passi ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نازک نارنجی: کم تحمل ، نازک دل ، شیشه دل ، نازک ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرد جنگ: man - of - war

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیروی کردن: بر راه کسی رفتن ؛ اقتباس . ( تاج ال ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بغرنج: درهم

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرکس فلک: ام رساله. [ اُم ْ م ِ رِ ل َ / ل ِ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناقص انجام دادن: ام شغل. [ اُم ْ م ِ ش ُ ] ( ع اِ مر ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن یک فرزنده: ام واحد. [ اُم ْ م ِ ح ِ ] ( ع اِ م ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black wine: ام لیلی. [ اُم ْ م ِ ل َ لا ] ( ع ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

می سیاه: ام لیلی. [ اُم ْ م ِ ل َ لا ] ( ع ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شراب تیره: ام لیلی. [ اُم ْ م ِ ل َ لا ] ( ع ا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صنعاء: ام الیمن. [ اُم ْ مُل ْ ی َ م َ ] ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حواء: ام البشر. [ اُم ْ مُل ْ ب َ ش َ ] ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حضرت حوا: ام البشر. [ اُم ْ مُل ْ ب َ ش َ ] ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پایتخت کشور: ام البلاد. [ اُم ْ مُل ْ ب ِ ] ( ع ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن خانه: ام البیت. [ اُم ْ مُل ْ ب َ ] ( ع ا ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the lady of the house: خاتون خانه ام البیت. [ اُم ْ مُل ْ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رئیس ایل: ام القوم. [ اُم ْ مُل ْ ق َ ] ( ع ا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سالار قوم: ام القوم. [ اُم ْ مُل ْ ق َ ] ( ع ا ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موهومات: فکر نیش غولی یا افکار انیاب اغوالی ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jennet: ام الهنبر. [ اُم ْ مُل ْ هِم ْ ب ِ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ماچه خر: ام الهنبر. [ اُم ْ مُل ْ هِم ْ ب ِ ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخبار مهم: ام الحوادث. [ اُم ْ مُل ْ ح َ دِ ] ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخبار داغ: ام الحوادث. [ اُم ْ مُل ْ ح َ دِ ] ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مهمترین خبرها: ام الحوادث. [ اُم ْ مُل ْ ح َ دِ ] ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهم خبرها: ام الحوادث. [ اُم ْ مُل ْ ح َ دِ ] ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سر و مر: picture of ( good ) health

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تاراندن: بیرون راندن

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احمق: ست ریش. [ س ُ ] ( ص مرکب ) احمق. ( ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

احمق: تنک خرد. [ ت َ ن ُ / ت ُ ن ُ خ ِ رَ ...

٩ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

در نظر داشتن: در سر داشتن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابوبکر: شیخ الخلفاء. [ ش َ خُل ْ خ ُ ل َ ] ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نه اصلا: not bloody likely A: "Are you going ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علم شنگه: make a fuss/kick up a fuss ( about ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همه چی تمومه: we are done

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی عفت: light skirt

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی عصمت: light skirt

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پوست روشن: light - skinned

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرخصی با استفاده از حقوق: Paid leave

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرخصی با حقوق: Paid leave

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دست به دامن شدن: چنگ در دامن کسی زدن ؛ یاری خواستن. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وحشی: دد ، دده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمانه کردن: سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمانه کردن گلوله: سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمانه کردن و برگشتن گلوله: سینه کردن تیر ؛ ( اصطلاح تیراندازان ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هرج و مرج: شیر تو شیر

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اخسقه: آخال کلک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخالتسیخه: آخال کلک

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخال تزیخه: آخال کلک

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نهرهای روان: انهار جاریه ؛ نهرهای روان.

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش استقبال: خوش استقبال ؛ آنکه استقبال دلپسند د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش شگون: خوش رؤیت. [خوَش ْ / خُش ْ رُءْ ی َ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرز ایران–ترکیه: مرز ایران و ترکیه از شمال به جنوب ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

carry coal to newcastle: سماور به تولا بردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

واحسرتا: فسوسا. [ ف ُ ] ( صوت ) دریغا. ای اف ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به واسطه: به موجب. . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرز ایران و ترکیه: مرز ایران و ترکیه از شمال به جنوب ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسلیم شده: متسلم. [م ُ ت َ س َل ْ ل َ ] ( ع ص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش خوراک: پیشخورد. [ خوَرْدْ / خُرْدْ ] ( اِ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساقیگری کردن: جام گردان کردن. [ گ َ ک َ دَ ] ( مص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باده دادن: جام گردان کردن. [ گ َ ک َ دَ ] ( مص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ای ساقی: ساقیا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدوران انداختن: گردان کردن جام گردان کردن. [ گ َ ک ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به گردش دراوردن: گردان کردن جام گردان کردن. [ گ َ ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیچاپیچ: خم خم. [ خ َ خ َ ] ( ص مرکب ) پیچاپ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش طلبیدن: پیش خواندن. [ خوا / خا دَ] ( مص مرک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بخاطر داشتن: یادداشتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) بخاطر ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فک اعلی: زفر زبرین ؛ فک اعلی. ( یادداشت بخط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فک بالا: زفر زبرین ؛ فک اعلی. ( یادداشت بخط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upper jaw: زفر زبرین ؛ فک اعلی. ( یادداشت بخط ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ارواره بالا: زفر زبرین ؛ فک اعلی. ( یادداشت بخط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فک پایین: زفر زیرین ؛ فک اسفل. ( یادداشت بخط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lower jaw: زفر زیرین ؛ فک اسفل. ( یادداشت بخط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارواره زیرین: زفر زیرین ؛ فک اسفل. ( یادداشت بخط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فک تحتانی: زفر زیرین ؛ فک اسفل. ( یادداشت بخط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساکنه: آرمیده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم طبع: هم سرشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم طبع همطبع: هم سرشت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حرکت مستدیره: جنبش گرد ( ابن سینا )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حرکت مستدیر: جنبش گرد ( ابن سینا )

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشستن بر تخت شاهی: بر تخت سلطنت نشستن* = به مُلک نشستن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدعی نبوت: متنبی. [ م ُ ت َ ن َب ْ بی ] ( ع ص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدعی پیامبری: متنبی. [ م ُ ت َ ن َب ْ بی ] ( ع ص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مدعی پیغمبری: متنبی. [ م ُ ت َ ن َب ْ بی ] ( ع ص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teardrop: شوربای چشم ؛ کنایه از اشک : هم شورب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قطره اشک: شوربای چشم ؛ کنایه از اشک : هم شورب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هفت قلم ارایش کردن: هرهفت کردن. [ هََ هََ ک َ دَ ] ( مص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعریف زیادی: هفت پشت کسی را به سگ آبی رساندن ؛ ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعریف بیجا کردن: هفت پشت کسی را به سگ آبی رساندن ؛ ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعریف بسیار کردن: هفت پشت کسی را به سگ آبی رساندن ؛ ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعریف غلوامیز: هفت پشت کسی را به سگ آبی رساندن ؛ ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوشه چینی: برای میوه ← پسه چینی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تکیه دادن بطرف: پرازاندن تکیه دادن چیزی به چیزی ثاب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عروس بی جهاز: روزه بی نماز، عروس بی جهاز، قورمه ب ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روزه گشادن: روزه گشودن. [ زَ / زِ گ ُ دَ ] ( مص ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تفطیر: روزه گشودن. [ زَ / زِ گ ُ دَ ] ( مص ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرد بسیار طلاق دهنده: مطلاق. [ م ِ ] ( ع ص ) مطلیق. مرد ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار طلاق دهنده: مطلاق. [ م ِ ] ( ع ص ) مطلیق. مرد ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کثیرالطلاق: مطلاق. [ م ِ ] ( ع ص ) مطلیق. مرد ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کثیر الطلاق: مطلاق. [ م ِ ] ( ع ص ) مطلیق. مرد ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پالان اشتر: راحول. ( ع اِ ) پالان شتر. ج ، راحو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی عفتی: معنی اصطلاح - > پالان / پالون کسی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی عصمتی: معنی اصطلاح - > پالان / پالون کسی ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفری کردن: Get someone’s goat

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیری در تاریکی: a throw of the dice

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازی با مرگ: dice with death

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخت در اشتباه بودن: be all wet

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حرفتو پس بگیر: eat your word take that back

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارازکارگذشته است: what's done is done

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ختنه گر: ختان. [ خ َ ت ْ تا ] ( ع ص ) ختنه ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ختنه زنانه: ختان النساء. [ خ ِ نُن ْ ن ِ ] ( ع ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاتحه اش خوانده است: one's toast

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالا زده: ورمالیده. [ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرک ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی