امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بده شدن: fall from grace

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی اعتبار شدن: fall from grace

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی اعتبار گشتن: fall from grace

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیچ پیچ: پیچاپیچ. ( ص مرکب ) پیچ پیچ. پرپیچ. ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرپیچ: پیچاپیچ. ( ص مرکب ) پیچ پیچ. پرپیچ. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در نطفه کشتن: nip something in the bud

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very sharp: needle - sharp=very sharp

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیز تیز: needle - sharp=very sharp

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با ادا و اطوار: with a flourish

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متظاهرانه: with a flourish

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در هوا: high up in the air

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مبارزه جویانه: challengingly

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sunslashed: a terribly awful sunburn; peeling, ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب سوخته کردن: sunslash written originally in lor ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب سوخته شدن: sunslash a terribly awful sunburn; ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افتاب سوخته: sunslashed a terribly awful sunbur ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پستان ها: headlamps ( n. )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like a turk: in a staunch, determined manner ( a ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نعوظ صبحگاهی: Morning Glory

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرپا بودن: be on one's feet

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایستاده بودن: be on one's feet

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

judgment day: یوم الجمع ؛ روز قیامت. ( از اقرب ال ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریزه میزگی: he is a shrimp of a boy she is a s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فسغلی: he is a shrimp of a boy she is a s ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گریان شدن: نمک ریز شدن نمک ریز. [ ن َ م َ ] ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست ساخته: دست ریز. [ دَ ] ( ن مف مرکب ) دست ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست ساخت: دست ریز. [ دَ ] ( ن مف مرکب ) دست ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

instituter: شالوده ریز. [ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

institutor: شالوده ریز. [ دَ / دِ ] ( نف مرکب ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلندتر حرف بزن: speak up

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عاشقی کردن: یعقوبی کردن. [ ی َ ک َ دَ ] ( مص مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرقت ادبی: سخن ربایی ( سرقت ادبی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک چشم کردن: تعویر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیر قابل درک: ungraspable = not possible to compr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دور از فهم: ungraspable = not possible to compr ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیر قابل ادراک و فهم: دور از فهم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیر قابل فهم: ungraspable دور از فهم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شوخ و شنگی: good humor

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جنده بازی: carpet trade ( n. ) [i. e. ‘the occ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دودی: دودرنگ . [ رَ ] ( ص مرکب ) تیره به ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محروق: محرق . [ م ُ رَ ] ( ع ص ) نیک سوخته ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

باری دیگر: once more

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عروسک باز: لعبت باز. [ ل ُ ب َ ] ( نف مرکب ) ع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do church: do church ( v. ) ( N. Z. gay ) to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

church is out: ( US ) everything is finished, no a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پای ثابت کلیسا: church mouse ( n. )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن وراج: church bell ( n. ) ( UK rural ) a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن پرچانه: church bell ( n. ) ( UK rural ) a ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرفه عمیق و شدید: churchyard cough ( n. ) ( also chur ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وافور: churchwarden

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pussy call: ( US Und. ) the hiring of a prostit ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زن باز: womanizer

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ویسکی: leg - stretcher ( n. ) = ( US ) wh ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار مست: legless

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سگ مست: legless

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شوله مست: legless=extremely drunk

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاحشه خیابانگرد: girl about town ( n. ) ( also girl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

girl out: ( US ) of a man, to make another ma ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنده خونه: girlery

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skirtman: skirtman ( n. ) ( US black ) a ma ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to drink beer: blow foam ( v. ) ( US ) to drink ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابجو نوشیدن: blow foam ( v. ) ( US ) to drink ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابجو خوردن: blow foam ( v. ) ( US ) to drink ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساکر: blowee

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تارک الدنیا: مجردصفت . [ م ُ ج َرْ رَ ص ِف َ ] ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دنیا بریده: مجردصفت . [ م ُ ج َرْ رَ ص ِف َ ] ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن برهنه: ( عریانة ) عریانة. [ ع ُرْ ن َ ] ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن لخت: ( عریانة ) عریانة. [ ع ُرْ ن َ ] ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن عریان: ( عریانة ) عریانة. [ ع ُرْ ن َ ] ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدون عیب: بی عوار ؛ بی عیب. خالی از عیب و نقص ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پست فطرتانه: mean - spirited

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گیس و گیس کشی: catfight

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cat lapper: ( US ) a ( lesbian ) cunnilinguist

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cat party: cat party ( n. ) ( also cats’ party ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شمشیر برهنه: مختزق . [ م ُ ت َ زِ ] ( ع ص ) شمشی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدون لفافه: ناملفوف . [ م َ ] ( ص مرکب ) بدون ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی لفافه: ناملفوف . [ م َ ] ( ص مرکب ) بدون ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدون پوشش: ناملفوف . [ م َ ] ( ص مرکب ) بدون ل ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی پوشش: ناملفوف . [ م َ ] ( ص مرکب ) بدون ل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر کیر: cathead/catheads

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلاهک کیر: cathead/catheads

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کلاهک یا نوک الت تناسلی: cathead/catheads

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرنره: cathead/catheads

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

glans: cathead/catheads

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حشفه: cathead/catheads

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dog botherer: one who allegedly has sexual relati ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dog knotted: for two lovers to be locked togethe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکس بدون کاندوم: bareback n

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کونباز: ass - master=Someone who is know it ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در کون کسی عروسی بودن: get one’s ass in an uproar ( v. ) ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو کون کسی عروسی بودن: get one’s ass in an uproar ( v. ) ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کونت پاره ست: your ass is mine! a general threat, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کونی: bottom boy ( n. ) ( US gay ) one ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن تنبل: dress - and - breath ( n. ) [the mo ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زن صفت: pussified

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن خوی: pussified

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنسان: pussified

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مخنی: pussified

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دامن کوتاه: pussy - pelmet ( n. ) ( also puss - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride pussy: ( US black/teen ) to sit in the mid ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پوست بیضه: ball - bag ( n. ) ( also ballsack, ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrotum: ball - bag ( n. ) ( also ballsack, ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیسه بیضه: ball - bag ( n. ) ( also ballsack, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیسه ی بیضه: ball - bag ( n. ) ( also ballsack, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیلی لاغر: all ribs and dick like a robber’s d ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار لاغر: all ribs and dick like a robber’s d ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

step on someones toes: step on someone’s dick ( v. )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beddy: beddy ( n. ) [SE bed sfx - y; but n ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روسپی باره: whoremonger

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

french culture: French culture ( n. ) fellatio, es ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

french fried ice cream: French - fried ice - cream ( n. ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

french lessons: French lessons ( n. ) fellatio; by ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

french love: French love ( n. ) fellatio

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لاپستانی: French fuck ( n. ) [fuck n. ( 1 ) ] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن حشری: cock hound ( n. ) a sexually vorac ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن شهوانی: cock hound ( n. ) a sexually vorac ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در مخمصه افتادن: get one’s cock caught in the zipper ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cockoholic: cockoholic n. [cock n. 3 ( 1 ) - a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیرباز: cockoholic

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cock hound: ( US ) a man devoted to sex before ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

labia majora: meat curtains ( n. ) the female va ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساز نواختن: ساز پرداختن. [ پ َ ت َ ] ( مص مرکب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گدائی کردن: ساز بینوائی زدن ؛ گدائی کردن.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beggary: ساز بینوائی زدن ؛ گدائی کردن.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تجهیزات نظامی: ساز لشکر. [ زِ ل َ ک َ ] ( ترکیب اض ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهمات جنگی: ساز لشکر. [ زِ ل َ ک َ ] ( ترکیب اض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ادوات نظامی: ساز لشکر. [ زِ ل َ ک َ ] ( ترکیب اض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توشه ٔ اخرت: سازگور. [ زِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توشه ی اخرت: سازگور. [ زِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توشه اخرت: سازگور. [ زِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سردخانه اجساد: meat house ( US police ) a morgu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خانم باره: meat - monger ( n. ) a womanizer, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meat rack: meat rack= A typically public plac ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fond of meat: fond of meat ( adj. ) = used to des ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کیر و خایه: meat and two veg ( n. ) ( also meat ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

labia minora: beef curtains ( n. ) ( also roast b ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ولزی: taffy

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعارف شاه عبدالعظیمی: Spanish coin ( n. ) [stereotyping o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعارف اب حمام: Spanish coin ( n. ) [stereotyping o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spanish coin: معنی اصطلاح - > تعارف شاه عبدالعظیم ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

street house: street house ( n. ) ( US ) a seco ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

small child: house ape ( n. ) ( US ) a small c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex bomb: a very attractive man or ( usu. ) w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sex pole: ( N. Z. ) a tall, attractive, and p ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طناب دار: neck cloth ( n. ) ( also neck squee ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

طناب اعدام: neck cloth ( n. ) ( also neck squee ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ابستن کردن: give a belly ( v. ) ( W. I. ) to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دستش به دهنش می رسه: hit the belly ( v. ) ( UK black ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the belly: معنی ضرب المثل - > دستش به دهنش می ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debauchee: whore’s bird ( n. ) [bird n. 1 ] a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نشمه باز: whore’s bird ( n. ) [bird n. 1 ] a ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جنده بازی کردن: go bitching ( v. ) of a man, to ha ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاحشه بازی: go bitching ( v. ) of a man, to ha ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خانم بازی کردن: go bitching ( v. ) of a man, to ha ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

house split: The percentage retained by the mana ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روسپی وار: whorish

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاحشه وار: whorish

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slatternly: whorish

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنده وار: whorish

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قحبه وار: whorish

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فاحشگی کردن: play the streets ( v. ) ( US ) to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سماکار: drink - slinger ( n. ) ( US ) a b ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mississippi river: big drink ( n. ) ( US ) the Missi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

می سی سی پی: big drink ( n. ) ( US ) the Missi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کس لیسی: drink at the fuzzy cup ( v. ) ( U ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drink heavily: drink like a fish ( v. ) ( also . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم پیالگی: drink out of the same bottle ( v. ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم پیاله شدن: drink out of the same bottle ( v. ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دریانوش: drink the cross off an ass ( v. ) = ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دریاکش: drink the cross off an ass ( v. ) = ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میباره: he would drink the piss from a brew ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سکیر: he would drink the piss from a brew ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راحت از خواب بیدار شدن: سبک خاستن . [ س َ ب ُ ت َ ] ( مص مر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راحت از خواب بلند شدن: سبک خاستن . [ س َ ب ُ ت َ ] ( مص مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تندخواری: سبک خواری سبک خوار. [ س َ ب ُ خوا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

با شتاب خوردن: سبک خواری سبک خوار. [ س َ ب ُ خوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

belittlement: سبک داشت . [ س َ ب ُ ] ( مص مرکب مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debasement: سبک داشت . [ س َ ب ُ ] ( مص مرکب مر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنک ریش: سبک ریش . [ س َ ب ُ ] ( ص مرکب ) تن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متناقضین: کوسه و ریش پهن ؛ امور متضاد. دو چیز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کم ثبات: سبک سایه . [ س َ ب ُ ی َ / ی ِ ] ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی قوام: سبک سایه . [ س َ ب ُ ی َ / ی ِ ] ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی استحکام: ی قوام. [ ق ِ / ق َ ] ( ص مرکب ) ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سامان گرفتن: قوام گرفتن کار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غلیظ کردن: بقوام آوردن ؛ جوشانیدن که تا به حد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فقیر بودن: معنی اصطلاحات عامیانه و امروزی - > ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stinginess: throw money around like a man with ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

miserliness: throw money around like a man with ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

meanness: throw money around like a man with ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سگ حشر: lust dog n. = ( US campus ) a male ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lust dog: lust dog n. = ( US campus ) a male ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اب کیر: man - paste

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابکیر: man - paste

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زن شهراشوب: femme fatale

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرد عیاش: man of the town ( n. ) a debauchee ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مهمانی مردانه: cockfest ( n. ) ( US teen ) an al ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مراسم مردانه: cockfest ( n. ) ( US teen ) an al ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خایه ها: love grenades ( n. ) the testicles ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love machine: love machine ( n. ) ( US ) a sexu ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کس: love lane n. the vagina.

١ سال پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی