شیوا - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have the nerve: جرات داشتن

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

canopy: سایبان

٧ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sandbar: تپه شن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sandbar: تپه شن

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stretch out: کش اومدن گشاد شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like a moht to a flame: اصطلاحی که نشان می دهد کسی به چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

square away: سر و سامان دادن به چیزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hook: قلاب از این آویز هایی که لباس ها را ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand: اگه فعل باشد به معنای تحویل دادن یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

porch swing: تاب هایی که در خانه ها وجود دارد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

trace: ردیابی کردن رد دنبال کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tape: به عنوان اسم به معنی نوار است به ع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

macho: مردونه رفتار کردن به طوری که احساسا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blind side: سوپرایز کردنی که خیلی خوش آیند نیست ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

subordinate: زیردست ، کسی که مقامش از شما پایین ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear out: علاوه بر تمیز کردن خالی کردن چیز ها ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

repay: جبران کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

repay: جبران کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foretold: پیشگویی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foretold: پیشگویی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armor: زره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fatality: تلفات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pacifier: پستونک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pacifier: پستونک

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the nerve: جرات داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow off: بیخیال شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whirlwind: یک اتفاقی که مثل برق و باد می گذره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

litigious: دعوایی بودن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tick off: کسی رو عصبانی کردن

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های شیوا