شیرین زمانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wipe the slate clean: forget past disagreements or faults ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on the safe side: to be on the safe side جانب احتیاط ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

product driven: محصول محور

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

consumer electronics: مصرف کنندگان الکترونیک

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the safe side: to be on the safe side جانب احتیاط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the safe side: to be on the safe side جانب احتیاط ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out there: غیر متعارف - غیرمعمول

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out there: غیر متعارف - غیرمعمول

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

danger signal: آژیر خطر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

top end: بهترین - گران قیمت ترین شرایطی که ش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

step change: تغییر جهشی در تجارت: تغییری چشمگیر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

game changing: شدیدا نتیجه بازی را تحت تاثیر قرار ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game changing: شدیدا نتیجه بازی را تحت تاثیر قرار ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the making: در فرایند ساخت یا ایجاد چیزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the making: در فرایند ساخت یا ایجاد چیزی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hand off: واگذاری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hand off: واگذاری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freeby: رایگان

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go well beyond: بسیار فراتر از چیزی پیش رفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go well beyond: بسیار فراتر از چیزی پیش رفتن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go too far: زیاده روی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go too far: زیاده روی کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overinvest: بیش از حد سرمایه گذاری کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at this point: هم اکنون - تا کنون - درحال حاضر

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at that point: = at this point تا این لحظه - تا کن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at that point: = at this point تا این لحظه - تا کن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pet project: پروژه، فعالیت یا هدفی که به دلایل ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pet project: پروژه، فعالیت یا هدفی که به دلایل ش ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play into: کمک به حمایت از چیزی مانند یک ایده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play into: کمک به حمایت از چیزی مانند یک ایده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

razor blade: تیغ اصلاح

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

razor blade: تیغ اصلاح

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on par with: برابر بودن - به همان اندازه بودن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on par with: برابر بودن - به همان اندازه بودن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

customer base: مشتری ثابت The customer base is the ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rough idea: ایده کلی - چارچوب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rough idea: ایده کلی - چارچوب

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross disciplinary: = interdisciplinary میان رشته ای،

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross disciplinary: = interdisciplinary میان رشته ای،

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed light on: روشنگر

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duplicate: نمایش/نشان دادن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

settle on: با تردید انتخاب کردن، درگیر انتخاب، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

settle on: با تردید انتخاب کردن، درگیر انتخاب، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

best in class: برگزیده در نوع خود، بهترین درجه یک

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

common sense: در متون فلسفی فارسی زبان، برای اصطل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make business sense: کمک به موفقیت کسب و کار if somethin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make business sense: کمک به موفقیت کسب و کار if somethin ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cannibalize: استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cannibalize: استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bells and whistles: [تجهیزات جانبی ، ساز و برگ] اصطلاحی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bells and whistles: [تجهیزات جانبی ، ساز و برگ] اصطلاحی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clearance requirements: الزامات فضای مانور

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mobilization factor: ضریب تجهیز

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

water tight boundary: مرز آب بند

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

synergy: هم افزایی یا سینرژی ( به انگلیسی: S ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flat rate: نرخ ثابت نرخ یکنواخت ، نرخ یکسان ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flat rate: نرخ ثابت نرخ یکنواخت ، نرخ یکسان ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cat scan: سی تی اسکن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cat scan: سی تی اسکن

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upfront: پیش پرداخت بیعانه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knee jerk: ( مجازی ) ناخودآگاه بدون تعمق و تفک ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

knee jerk: ( مجازی ) ناخودآگاه بدون تعمق و تفک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slack demand: رکود تقاضا

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mind set: ( Noun ) طرز فکر، ساختار فکری فرد ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

gut feeling: حس درونی a gut feeling معنای اصطلا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sales pitch: جذب مشتری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sales pitch: جذب مشتری

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the get go: از ابتدا US, informal : from the ve ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from the get go: از ابتدا US, informal : from the ve ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pain point: business ) a problem or need a busi ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pain point: business ) a problem or need a busi ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doorbuster: در سال های اخیر رقابت بین فروشنده ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doorbuster: در سال های اخیر رقابت بین فروشنده ه ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee jerk: ( of a response ) automatic and unt ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all hands on deck: با تمام توان برای انجام کاری مهیا ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stock up: انبار کردن

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

afterthought: نوش دارو پس از مرگ سهراب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

afterthought: نوش دارو پس از مرگ سهراب

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low ball: low ball برای جلب مشتری هزینه را کم ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bank on: روی کسی یا چیزی حساب باز کردن

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

industry vertical: بازار/صنعت عمودی vertical market no ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stand apart: فاصله گرفتن بی تفاوت بودن خود را د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stand apart: فاصله گرفتن بی تفاوت بودن خود را د ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: اد هاک ( به لاتین: Ad hoc ) اصطلاحی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no brainer: بدیهی شکی درش نیست چیزی که آنقدر وا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

no brainer: بدیهی شکی درش نیست چیزی که آنقدر وا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

distinctive strength: A distinctive strength is something ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

run down: فکسنی دربه داغون کوچک

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

untapped market: بازار دست نخورده

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

untapped market: بازار دست نخورده

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

yes men: بله قربان گو

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wipe the slate clean: forget past disagreements or faults ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biotech: زیست فناوری

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biotech: زیست فناوری

١١ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١١ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fields of interest: زمینه مورد علاقه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scaled version: نسخه کوچک شده، نسخه قیاسی، نسخه مقی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shake table: میز لرزه ای

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

re examination: ( Noun ) امتحان مجدد، آزمودن دوباره ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

excave: ( با کندن ) پوک کردن، توخالی کردن خ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waterfront structure: سازه ساحلی، سازه آب کنار

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shortcome: = shortcoming ( Noun ) ( defect ، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

advisory board: هیئت مشاوره

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advisory board: هیئت مشاوره

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonexistent: معدوم ، نابوده ، ناموجود

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nonexistent: معدوم ، نابوده ، ناموجود

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

civil works: امور ساختمانى و تاسیسات علوم نظامى ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

accomodate: accommodate معنی: جا دادن، همساز کر ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confinement: confinement محصور شدگی رشته مهندسی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spinneret: اسپینرت رشته ساز، نخ ریس، صفحه ای ب ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

at one extreme: در یک طرف

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

first impression: برداشت اولیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first impression: برداشت اولیه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

currently: به تازگی

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flow chart: فلوچارت رَوَندنما یا فلوچارت ( به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flow chart: فلوچارت رَوَندنما یا فلوچارت ( به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rating: رتبه بندی شده

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

varying: از x تا y متغیر است. . .

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

varying: از x تا y متغیر است. . .

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capital requirement: الزامات سرمایه ای

١١ ماه پیش

مدال‌های شیرین زمانی