شاهین حسینی راد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

simplicity: ساده سازی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

simplicity: ساده سازی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

allow: مقدور ساختن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

allow: مقدور ساختن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

address: مطرح کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

address: مطرح کردن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more specifically: باالخص

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more specifically: باالخص

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

issues: دغدغه ها

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fulfilling: اجرا

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

address: اشاره کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

likewise: به همین منوال

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enable: وادار کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enable: وادار کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resonate: عجین شدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decontamination: پاک سازی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

GAS: سوخت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GAS: سوخت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

meet: براورده کردن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

more especially: باالخص

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

availability: موجودیت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

availability: موجودیت

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redistribution: باز توزیع

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redistribution: باز توزیع

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in terms of: از منظر

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

respect: ضمن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prevalently: متداول

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

imposed: اجباری

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

imposed: اجباری

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

therefore: به همین منظور - - به همین دلیل

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

therefore: به همین منظور - - به همین دلیل

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

diluted: پیش پا افتاده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diluted: پیش پا افتاده

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

as such: بر این اساس

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

as such: بر این اساس

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

merit: مزیت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

merit: مزیت

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

self rating: مقام خود

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

culpable: مسبب

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culpable: مسبب

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

violate: تخطی از قانون

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

violate: تخطی از قانون

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

significant: بسزایی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

significant: بسزایی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holder: دارنده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holder: دارنده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerned: دست اندر کار

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

consciously: عمدی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all in all: در هر حال

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all in all: در هر حال

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

involved: دخیل

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

involved: دخیل

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

add on: افزونه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add on: افزونه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deal: مقابله کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cross cutting: چند جانبه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cross cutting: چند جانبه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

axis: خط مشی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

axis: خط مشی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adapted: منطبق

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

adapted: منطبق

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

deal: دست و پنجه نرم کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

project: سوق دادن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outcome: خروجی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outcome: خروجی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

comprised: متشکل از

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

comprised: متشکل از

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outcome: برایند

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

questionable: بحث برانگیز

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

questionable: بحث برانگیز

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

failure: نا فرجامی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

failure: نا فرجامی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consequently: در پی ان

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consequently: در پی ان

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inhibit: مختل کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

inhibit: مختل کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

objective: هدفمند

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

objective: هدفمند

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underutilize: دست کم گرفتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

basis: بستر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

basis: بستر

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

margin: ناخواسته

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

collectively: افزایشی - فزاینده

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

work out: به کار گرفتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profit: سوداور

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profit: سوداور

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decision: مصمم

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

effectively: کارگشا - کارآمد

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

purchase environment: بازار خرید

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

appropriate: متناسب

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

appropriate: متناسب

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

real time: به موقع

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

competitive environment: بازار رقابتی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

methodology: روش کار

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

methodology: روش کار

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preferable: ترجیحی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normalize: همپایه سازی کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

normalize: همپایه سازی کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

capability: توانمندی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

capability: توانمندی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

manuscript: حیطه - زمینه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

constraint: معیار

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

negotiation: مجادله

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negotiation: مجادله

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mixing process: فرایند اختلاط

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agitation: پراکندگی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preferentially: ترجیحاً

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

preferentially: ترجیحاً

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adoptive: تطبیقی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

insight: پیش زمینه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

insight: پیش زمینه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

insight: دید کلی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unconfine: محصور نشده

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boon: موهبت

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

boon: موهبت

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disturbed: مخل

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anchoring: مهار کردن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

volume fraction: نسبت حجمی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

encased: غلافدار

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misalignment: ناشاقول

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

re circulating: گرداب

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redistribute: بازتوزیع

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

redistribute: بازتوزیع

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

measure: معیار

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hurdles: مانع

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hurdles: مانع

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

balling: توده ای شدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

balling: توده ای شدن

٥ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out of kilter: درهم

٥ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jurisdictional: قضایی کیفری

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jurisdictional: قضایی کیفری

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fragmentation: جداسازی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fragmentation: جداسازی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bias: یکطرفه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bias: یکطرفه

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frequency: پراکندگی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frequency: پراکندگی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

emerge: سرچشمه گرفتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

emerge: سرچشمه گرفتن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rational actor: عملگر منطقی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

actor: عملگر

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incremental: افزایشی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lie: نهفتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lie: نهفتن

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supporting: حامی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supporting: حامی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

structure: پیکربندی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

structure: پیکربندی

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in order of: بر طبق

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in order of: بر طبق

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ultimately: در نهایت

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

importantly: بالاخص

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

importantly: بالاخص

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

associate: همراه شدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

associate: همراه شدن

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

value: اعتبار

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

normalization: همپایه سازی

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

normalization: همپایه سازی

٥ ماه پیش

مدال‌های شاهین حسینی راد