دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
١,٩٦٠
رتبه در دیکشنری
١,٨١٥
لایک
٢٠٧
دیسلایک
٥٥
جدیدترین پیشنهادها
٣ سال پیش
٥
شکست خوردن متضاد breakthrough ( موفق شدن )
٣ سال پیش
٣
موفق شدن
٣ سال پیش
-١٣
خلاقیت
٣ سال پیش
٣
پرکار
٣ سال پیش
١٦
Grind through سخت کار کردن مثال : I want to grind through this friday.
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.