سیدمحسن پورحسینی - جزئیات مدال‌ها

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get away from it all: رفتن به جای متفاوت برای تعطیلات واس ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chill out: اروم و ریلکس بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scare somebody out of their wits: کسی را به وحشت انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scare somebody out of their wits: کسی را به وحشت انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nail biting: چیزی که باعث هیجان و نگرانی شود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deadly dull: کسل کننده ، خسته کننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be drown: قرعه کشی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get through: رفتن به مرحله بعدی در مسابقات

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relegation: انتقال به جای بدتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relegation: انتقال به جای بدتر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

relegation: سقوط به دسته پایین

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go to pieces: از هم پاشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

situational: موقعیتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

warm up: سرگرم شدن در مهمانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

survival rate: افرادی ک از بیماری جون سالم به در ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

entice: وسوسه کردن متقاعد کردن با پیشنهاد و ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

entice: وسوسه کردن متقاعد کردن با پیشنهاد و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

retribution: تنبیه شدید برای موضوع جدی ک انجام د ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retribution: تنبیه شدید برای موضوع جدی ک انجام د ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

military operation: عملیات نظامی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

military operation: عملیات نظامی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ransom: پول گروگان گیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ransom: پول گروگان گیری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blazing row: بحث و جدل نگران کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

juggle: تلاش برای مدیریت و به تعادل رساندن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go from strength to strength: بیش از حد موفق شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrape through: به سختی موفق شدن با دشواری قبول شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scrape through: به سختی موفق شدن با دشواری قبول شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

do: مهمونی یا دور همی دوستانه خودمونی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

good laugh: تجربه جالب و لذت بخش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a bit of drag: موقعیت یا دورهمی کسل کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put: گفتن یا نوشتن به صورت طور خاص مثال ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های سیدمحسن پورحسینی