ورود
ثبتنام
ترجمههای سامان حدادی (١)
٢
جدید
قدیم
امتیاز بالا
امتیاز پایین
hurry
١ روز پیش
In her hurry she dropped the eggs.
٠
با عجله اش ، تخم مرغ هارو انداخت.