سحر اندری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

be sure to: چون غالبا برای تاکید بر انجام فعل ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sell out: سنت شکنی کردن، کسی که اعتقادات قدیم ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sell out: سنت شکنی کردن، کسی که اعتقادات قدیم ...

٦ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kidnapped: حمل، گرفتن، دستگیری، ربودن، نگه داش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kidnapped: حمل، گرفتن، دستگیری، ربودن، نگه داش ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

busy holic: بیش از حد مشغول بودن، نوعی وابستگی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

pretend: ادای چیزی را در آوردن، تقلید کردن ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

give it up: تسلیم شو! ، دستا بالا!

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something is done: در اصطلاح به معنی نابود شدن چیزی، ی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mightier: معتبرتر، قدرتمند، خشونت آمیز، وحشی، ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be sure to: چون غالبا برای تاکید بر انجام فعل ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be sure to: چون غالبا برای تاکید بر انجام فعل ا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look no further: در مواقعی استفاده میشود که چیزی که ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

look no further: در مواقعی استفاده میشود که چیزی که ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reflect: بازنگری کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

embraced: در بر گرفتن، شامل بودن، در نظر گرفت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

embraced: در بر گرفتن، شامل بودن، در نظر گرفت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ruled: حاکم شدن، هدایت کردن، تحت کنترل قرا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ruled: حاکم شدن، هدایت کردن، تحت کنترل قرا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the shit: کلمه ی shit هر وقت با حرف تعریف the ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immortality: جاودانگی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immortality: جاودانگی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

death cheater: فریب دهنده ی مرگ، تقلب در مرگ

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sirens: 1 - آژیر، زنگ خطر، سیگنال هشدار 2 - ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sirens: 1 - آژیر، زنگ خطر، سیگنال هشدار 2 - ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

take cover: پناه گرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take cover: پناه گرفتن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eel like: انگل هایی شبیه به مار ماهی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

newscaster: مجری خبری، سخنگو، خبر خوان

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

newscaster: مجری خبری، سخنگو، خبر خوان

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mustering: جمع آوری، جمع کردن، دور هم جمع شدن، ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clawing: چنگ زدن، محکم گرفتن، خراشیدن یا پار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ho hum: صفت: حوصله سر بر آوا: در موقع خستگی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

promotions: ترفیع، ترویج، جلو اندازی، پیشرفت، ت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promotions: ترفیع، ترویج، جلو اندازی، پیشرفت، ت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bonuses: پرداختی اضافه به حقوق، هدیه، سود سه ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

luaus: مهمانی و جشن با انواع سرگرمی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dog shows: dog show می تواند به رویداد ها و ور ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sugar high: انرژی کاذب، انرژی ناگهانی و بالایی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dont last: دوامی ندارد، همیشگی نیست

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

wondering: فکر کردن درباره ی، مردد شدن، احساس ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

staying late: دیرتر از حد معمول به رختخواب رفتن، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slaughtered: صفت: خیلی مست

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slaughtered: صفت: خیلی مست

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orc: ( در ادبیات و بازی های فانتزی ) یک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

orc: ( در ادبیات و بازی های فانتزی ) یک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give yourself a pat on your back: به خودتان اتکا کنید. اراده خود را ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nitpicking: توجه به جزییات کوچک بی اهمیت و غیرض ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nitpicking: توجه به جزییات کوچک بی اهمیت و غیرض ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

purists: فردی که بر پایه ی احترام به قوانین ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

purists: فردی که بر پایه ی احترام به قوانین ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

debunked: کم ارزش کردن ، کسی را اگاه و هدایت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debunked: کم ارزش کردن ، کسی را اگاه و هدایت ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agriculture driven: مبتنی بر کشاورزی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trippy: شبیه سازی، شبیه سازی و یا القاء خی ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crowdfund: سرمایه گذاری تلاش برای تأمین مالی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crowdfund: سرمایه گذاری تلاش برای تأمین مالی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

surpassing: فراتر رفتن از، پیشی گرفتن از، بهتر ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surpassing: فراتر رفتن از، پیشی گرفتن از، بهتر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with flying colours: به موفقیت رسیدن، به موفقیت عمومی رس ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock your socks off: blow/knock your socks off در مواقعی ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dystopian: اسم: شخصی که تصویری از یک مکان را ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dystopian: اسم: شخصی که تصویری از یک مکان را ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ultra stoned: فوق متوهم ( توهمی که توسط مصرف مار ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

procedural: به روش خاص؛ روشهای مخصوصی که مورد ا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sun drenched: ( در یک محل ) دریافت نور زیاد از خو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sun drenched: ( در یک محل ) دریافت نور زیاد از خو ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prequel: پیش درآمد

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prequel: پیش درآمد

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

compelling: بسیار قابل توجه و قابل تحسین

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penning: به تحریر در آوردن، نگاشتن، نوشتن، ب ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

penning: به تحریر در آوردن، نگاشتن، نوشتن، ب ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

set in stone: غیر قابل تغییر

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

set in stone: غیر قابل تغییر

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

air splitting: بُران، بُرنده، پاره شدن، جدا کردن ا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

deft hand: دست کارگشا، شخص کاردان

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

postapocalyptic: چیزهایی که نشان دهنده یا مربوط به ز ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

postapocalyptic: چیزهایی که نشان دهنده یا مربوط به ز ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whats up with something: چه بلایی سر ( فلان چیز ) می آید.

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats up with something: چه بلایی سر ( فلان چیز ) می آید.

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unforgiving: بی رحم، مبهم

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unforgiving: بی رحم، مبهم

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it goes without saying: نیاز به گفتن نداره ، واضح و بدیهی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

it goes without saying: نیاز به گفتن نداره ، واضح و بدیهی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blown away: رفع کردن ، دور کردن، با تیراندازی ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

blown away: رفع کردن ، دور کردن، با تیراندازی ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ghoulie: روح، دیو

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cheese: - در استراتژی های بازی به معنای پر ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nerfed: هر چیزی که نسبت به به ورژن اصلی آن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nerfed: هر چیزی که نسبت به به ورژن اصلی آن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wielder: مدیران

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spoilers: تباه کننده spoiler, spoilsman سر خ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

frickin: در اصل معنای خاصی ندارد اما به دلیل ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

frickin: در اصل معنای خاصی ندارد اما به دلیل ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hold liquor: در اصطلاح یعنی مشروب نوشیدن به مقدا ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to survive something: در اصطلاح یعنی تحمل کردن چیزی یا زن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hell bent on: hell bent on something یعنی برای ان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hell bent on: hell bent on something یعنی برای ان ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock your socks off: مبوت کردن و تحت تاثیر قرار دادن کسی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tromping: قدم زدن سنگین و بی حوصله، قدم زدن آ ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

walled off: جدا کردن چیزهادر ناحیه های اطراف با ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

notoriously: برای تاکید بر اینکه کیفیت و واقعیت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

notoriously: برای تاکید بر اینکه کیفیت و واقعیت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sun drenched: آفتاب خیز

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

over the top: بیش از حد یا اغراق آمیز، در تاریخ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

get a load of: توجه کردن به چیزی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bid farewell: به معنای واقعی خداحافظی کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bid farewell: به معنای واقعی خداحافظی کردن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

owl: به صورت نمادین به این معناها استفاد ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poppies: گل شقایق

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut his teeth: به دست آوردن تجربه در یک حوزه خاص

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cut his teeth: به دست آوردن تجربه در یک حوزه خاص

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

knock everyones socks off: به طور کامل تحت تاثیر قرار دادن، پو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

doubles down on: کاری را نسبت به قبل خیلی خاص تر انج ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go further: دورتر رفتن ( مسافت ) - پیشرفت کردن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go further: دورتر رفتن ( مسافت ) - پیشرفت کردن ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what the hell are you: داری چه غلطی می کنی؟

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aim for the head: تلاش برای اول شدن، تلاش برای رسیدن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

upper hand: کنترل و تسلط بر وضعیت

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

upper hand: کنترل و تسلط بر وضعیت

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

please people: افرادی که به دنبال راضی نگه داشتن د ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

comfort zone: منطقه امن، محل آسایش و راحتی

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

red hot: بسیار محبوب و هیجان انگیز

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red hot: بسیار محبوب و هیجان انگیز

٦ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

مدال‌های سحر اندری