نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
skyrocket: سر به فلک گذاشتن ( از این فعل برای ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
come at a price: تبعات/جنبه ( های ) منفی داشتن، مشکل ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whereby: که بواسطه آن ( روش، ابزار. . )
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
steer clear of: اجتناب کردن، فاصله گرفتن، دوری جستن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overrun: فعل: پرکردن/شدن، لبریز کردن/شدن، م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get out of the way: شر یه کاری رو کندن ( کاری را بانجام ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get out of the way: شر یه کاری رو کندن ( کاری را بانجام ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
granular: صفت: جزئی تر، جزء به جزء، ریزتر، مف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
capital loss: زیان سنواتی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
capital gains: سود سنواتی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
literally: عملاً، , واقعا ( در واقع، بواقع ) ، ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
enamour: کشته مرده چیزی بودن/شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
enamour: کشته مرده چیزی بودن/شدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
out of the box: حی و حاضر، به چیزی که از پیش آماده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as if: به مانند ( اینکه ) ، به مثابه ( این ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
given that: Given that. . . با فرض اینکه، با ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as well: ( و ) بهمان صورت/شکل/گونه/. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
alike: بیشتر به صورت adverb: به یکسان بمان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the wrong way up: the wrong way ( up/round ) در فارس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the wrong way up: the wrong way ( up/round ) در فارس ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by the way: از این حرفا گذشته، از اینا گذشته، ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
knockout: دخل یه کاری یا چیزی یا کسی را آوردن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make my way: Make one's way به سوی ، به سمت ( جا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make my way: Make one's way به سوی ، به سمت ( جا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make your way: Make one's way به سوی ، به سمت ( جا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make your way: Make one's way به سوی ، به سمت ( جا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
point: حسن یا خوبی یا فایده چیزی، امتیاز/ن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
show up: رویت شدن، حضور یافتن، جایی پیدا شدن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reckon: بنظر آمدن، برآورد کردن، گمان کردن ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fast paced: fast - paced پرحرارت، پرشور، پرجنب ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
so to speak: ( یه جورایی ) میشه گفت، نه حالا کام ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
so much: اونهمه، اونقدر ( عامیانه - وقتی نمی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
so much the better: خیلی بهترم هست/میشه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
imply: مبین آنست که. . .
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pothole: چاله، حفره یا دست اندازی که بر اثر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
extenuating: توجیه کننده، توجیهی، قابل توجیه، قا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go a long way: - تاثیر یا سهم قابل ملاحظه/بسزایی د ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
relentless: با شدت هرچه تمام، با تمام قدرت، بی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
relentlessly: بدون کوچکترین وقفه/توقف/تامل، با/به ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
right left and center: اصطلاح "چپ و راست" عامیانه در فارسی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let us say: بالفرض، فرضاً، بطور مثال، مثلاً، بع ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what of it: به درک که چی حالا؟! ( اصلا برام مهم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
so what: به درک که چی حالا؟! ( اصلا برام مهم ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
how so: چطور. . . ؟! منظورت ( از گفتن این م ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how would: چطور میشه/ممکنه. . . ؟ مگه میشه/ممک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
how would: چطور میشه/ممکنه. . . ؟ مگه میشه/ممک ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a matter of seconds: در کسری از ثانیه، در یک چشم بهم زدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in a matter of seconds: در کسری از ثانیه، در یک چشم بهم زدن
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come in: همچنین: ( معمولاً با on ) : پیوستن/ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
work through: ( عامیانه ) :برطرف کردن/شدن مشکل یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take the biscuit: خیلی مضخرف، آخره ضایع، گنده چیزی در ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take the biscuit: خیلی مضخرف، آخره ضایع، گنده چیزی در ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pretty: در مکالمه عامیانه معمولا معانی زیر ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wire up: متصل کردن ( وسیله الکترونیکی به برق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wire up: متصل کردن ( وسیله الکترونیکی به برق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rather: یه جورایی، بگی نگی
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
here we go: دوکاربرد: 1 ) برای شروع بانجام کاری ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
here you go: همچنین: There you go , Here we go ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
run by: مطلبی را به سمع و نظر کسی رساندن ( ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the kind: be the kind از اون دست آدما ( که شخ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the kind: be the kind از اون دست آدما ( که شخ ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cusp: معمولا بصورت on the cusp of استفاده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cusp: معمولا بصورت on the cusp of استفاده ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
affiliate: تابعه/تابع، اقماری، زیرمجموعه
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prospect: چیزی/ایده ای/انتظاری/چشم اندازی/امی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
trick into: گول زدن، انگلک کردن، وسوسه کردن، تح ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
binge: یه کله /یه سره کاری را انجام دادن ا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tinker: ور رفتن با چیزی ( تلاش بمنظور درست ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
urge: اسم: تمایل، میل و اشتیاق ( شدید/وصف ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
appeal: سه تا معنی: 1 ) جذابیت داشتن/ ایجاد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put in a good word for: سفارش کسی را نزد دیگری کردن اصطلاحا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
freak: فعل: بهم ریختن، قاطی کردن ، عصبی شد ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a bumpy ride: به دوران یا بازه زمانی پرمشقت، طاقت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a bumpy ride: به دوران یا بازه زمانی پرمشقت، طاقت ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
come knocking: ( بصورت سرزده ) سروقت کسی اومدن یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
come knocking: ( بصورت سرزده ) سروقت کسی اومدن یا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
etiquette: آداب، منش، طرز عملکرد
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let loose on: let sb loose on sth بزار راحت باشه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let loose on: let sb loose on sth بزار راحت باشه ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the off chance: یک در هزار ( اگه ) . . . اگه خیلی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
garner: جمع آوری کردن یا شدن ( چیزی یا اطلا ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
elaborate: باز کردن ( جزئیات ) موضوع، تشریح و ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
threshold: آستانه، محدوده، حد معین/تعیین شده
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
willingly: با کمال میل
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
amid: در زمان. . . ( وقوع رویداد یا اتفاق ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flat out: با سرعت/شدت هرچه تمام، بی محابا، مث ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a good laugh: خوش مشرب، خوش نشست و برخاست
١٠ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wonders never cease: آفتاب از کدوم طرف دراومده؟ ( وای با ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
company: در معیشت کسی بودن در معاشرت با کسی ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
nip it in the bud: در نطفه خفه کردن، سریع دست بکار شدن ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spot: جانمایی کردن/پیدا کردن ( از میان ان ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blurt out: سوتی دادن ( گفتن چیزی که قرار نبود ...
١٠ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
talk around: مخ زدن ( مخ کسی را برای انجام کاری ...
١٠ ماه پیش
٢