پیشنهادهای ف. دیبافرید (٦٦)
سقوط ، افول
ملازمه داشتن
به معنای سرحال بودن هم هست . I was not fresh yesterday and I felt constantly sleepy, but I refreshed with a cup of coffee
سرحال کردن
از خواب پریدن
نَقّالی کردن ، با شور و حرارتی زیاد حرف زدن یا قرائت کردن متنی
تسلیم کردن ، تحویل دادن
سرت تو کار خودت باشه
مشایعت شدن ، همراهی کردن یا شدن
سکونت داشتن ، ساکن بودن در شهر یا مکان
Digging up: کَندن
Kent در زبان آذری به معنای روستای بزرگ یا پر رفت و آمد است ولی در ترکی استانبولی به معنای شهر بکار میرود ( گویی شهر را به همان روستای بزرگ و پر تردد ...
عبارتی است که برای ابراز محبت شدید نسبت به شخص دیگری استفاده می شود. مردم اغلب هنگام صحبت با شریک عشقی و همچنین دوستان نزدیک و اعضای خانواده از این ...
This is used to express the vastness of one's affection for another. این جمله برای بیان وسعت عشق و علاقه یک فرد به دیگری بکار می رود. مردم اغلب هنگا ...
( گذشته ) جایگزین کردن
اولین دوچرخه ای که در دهه ۱۸۰۰ میلادی در اسکاتلند مشاهده شد . . که دارای دو چرخ ولی فاقد پدال بوده