اکبر روشنی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سدیری sodeyri: آستین کوتاه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بن بغلی: پیراهن آستین کوتاه در زبان ملکی گال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کمیس kamis: پیراهن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ا برکه سر a barka sar: از صدقه ی سر کسی / چیزی به خاطر وجو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخیر takhir: حصیری دست باف برای زیر انداز یا پوش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چپ chop: از لام تا کام نگفتن / حرف نزدن خامو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو به خیر و من به سلامت: از ما به خیر و از شما به سلامت هنگا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خلاصه ا من دروستت: آنچه را لازم بود و وظیفه داشتیم بگو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گامپروک gamparuk: پس کله ای در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلسه palasa: از پُرگویی و پشت هم اندازی دست بر ن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی بین: بی نفس، از نا افتاده، توان / نیروی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نا علاجی: از روی جبر، به ناچار در زبان ملکی گ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خاطر جمع: آسوده خاطر، مطمئن در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نهر neher: تشر در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کشمه kashma: عینک در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زند zand: نفوس بد زدن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریخ: ریگ در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمب zamb: سنگ ریزه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوار zavar: جای نرم و ماسه ای در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیشک: دندان های پیشین در زبان ملکی گالی ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هارانی: مجنون، دیوانه، کسی که رفتاری غیر من ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شتاه بیت shatah bit: اصرار بر انجام کاری در زبان ملکی گا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دپسdaps: پیر و فرتوت در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیر دپسpira daps: پیر و فرتوت، عجوزه در زبان ملکی گال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کشت خویمه: نباید از دیگران گله کرد، آنچه بر ما ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توارحیا towarhaya: دعا، استغاثه در زبان ملکی گالی بشکر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توار towar: صدا زدن با صدای بلند در زبان ملکی گ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دا دا اشناست da da ashenaset: از همون دستی که دادی پس میگیری در ز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به باد ادوت: به فنا دادن، نابود کردن در زبان ملک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صرخsarakh: از کوره در رفتن در زبان ملکی گالی ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نمب namb: نم و رطوبت در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهنت zehent: جوشیدن چشمه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ذهم zehm: ذهن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نریدکا naridaka: به جان هم افتادن در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسپت غار کخ شوهاز پالوموخ: اصطلاح به عنی اینکه اصل را رها کرده ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دائت به کر انرست چانک پالوموخ: کنایه از اصل را رها کردن و دنبال فر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اینک stak: استخوان در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رس ras: رسیده، بالغ در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استکنم رسنstakanom rasen: کنایه از بلوغ کامل در زبان ملکی گال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر ادایی saradaei: سرسری، مسئله ای را به صورت ریشه ای ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رشخندی: نام مسخره ، نامی برای تمسخر کسی گذا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پج pej: نشانه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پجش بخ pejesh bekh: کنایه از نشان کردن دختری برای ازدوا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدل badel: عوض کردن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدلانت badelant: تعویض، عوض کردن، جابجا کردن در زبان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به نوم ادر وت be num adar wot: شهرت یافتن، مشهور شدن، اسم در کردن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نومه بده nume bade: اسمش بد در رفته در زبان ملکی گالی ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زپانت zopant: کشیدن، بالا کشیدن در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شتاه shatah: مصر بر انجام کاری در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خرص khars: اشک در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گووج gouj: تمساح ، سوسمار بزرگ در زبان ملکی گا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناولی nawali: بیدار کردن، از خواب پراندن در زبان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شملغه shamalgha: شعله آتش در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوبیس: مدام، دایم در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ده بزئی dah bazaei: التماس ، خواهش عاجزانه در زبان ملکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ماطل: معطل در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بجت جش بدوته bajet josh badute: تنت میخاره، کنایه از کسی که کاری دا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کروهغkoruhrgh: عفونت، جراحت در زبان ملکی گالی بشکر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیتکchitk: هو کشیدن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چیتکcheytak: حرف بی اساس در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلکpalk: تکه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسرbeser: وجب در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لپورlepur: جلبک در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وک vak: قورباغه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلپک kalpak: مارمولک ، به نوعی قورباغه هم گفته م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چاخ: چاق در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی مالی: بیماری در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خیسkheys: تباه شدن، خراب شدن، فاسد شدن در زبا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سهار sahar: کثیف در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پننتponent: ترید کردن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیلغ nilegh: به رنگ آبی کبود ، در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنمالbenmal: یکسره تمام شده ازچیزی نا امیدشدن ام ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دومیچ dumich: چوب نیم سوخته و مشتعل در زبان ملکی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بن الله benallah: کاملا از دست رفته در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شطوطه shatuta: دو به هم زن، فتنه انگیز در زبان ملک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خشک و تار: خشک و تر در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یس که اوراته خشک و تار اندونت: ضرب المثلی ملکی گالی بشکرد معادل آت ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حجل hajal: اجل در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کم kom: کج، خمیده در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پسنت pasent: پختن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ول wel: رها، آزاد در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلی cali: مشک آب کوچک در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تل tal: تخته سنگ نازک در زبان ملکی گالی بشک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تلار talar: مجموعه ای از تخته سنگ های نازک در ز ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طابوک tabuk: بلوک در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کن کمک kon konak: مشبک و سوراخدار در زبان ملکی گالی ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلچkalach: سنگ ریزه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کدیم: قدیم در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشکراغ eshkeragh: آروغ در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شله sholah: کوک، بخیه بزرگ در زبان ملکی گالی بش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بادوم badum: بادام در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نخوت nokhot: نخود در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تخمک tokhmak: تخمه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نخل nokhl: نقل در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلهک salehk: خرمای نامرغوب در زبان ملکی گالی بشک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دربه در der be der: قاطی، مخلوط ، میکس در زبان ملکی گال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خودبرخود: خودمانی، جمع خصوصی در زبان ملکی گال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کل cal: بی شاخ در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلوک koluk: طاس و بی مو در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هیل heyl: بسیار در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کدر kadar: کم ، اندک، ناچیز در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روست: راست در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درو deru: دروغ در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نزیک: نزدیک در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کچره kachara: آشغال، خاشاک، خاکروبه، زباله در زبا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تمات tamat: گوجه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوک sovak: سبک در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کلنگ kaleng: اصطبل ، طویله ، محل بستن حیوانات در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اشتر eshter: شتردر زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لهسایی lahsaei: نر خر سفید رنگ در زبان ملکی گالی بش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لیمورنت limorent: خشک شدن و پژمرده شدن درخت در زبان م ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنک benak: آغاز در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بس پری bas peri: مرفه بودن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلاه balah: بزرگ در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خلک khalak: خیط، کنفت، ضایع، شرمسار ، شرمزده، خ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زندغی: زندگی در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کهک kahk: شانه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هپرت hapert: یک دنده، لجباز ، زبان نفهم در زبان ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورت vort: آرد در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیوزگ bivezg: الک در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هینسورت: آه و حسرت در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شباب: جوان در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جاهل: جوان مغرور در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ورنا varna: برنا ، جوان رشید و رعنا در زبان ملک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کر corr: آستین در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کپنچک capenchak: زیر بغل در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شورون: شلوار در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیرام: پیراهن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لنک: لنگ در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساند: آماده ی انجام کاری شدن؛ همت کردن در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمی zomi: زمین در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جل: پلاس، پوشش، گلیم، نمددر زبان ملکی گ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فخیر: فقیر در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گشم geshm: ریسمان در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ریس: طناب در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلوته palota: سخن بیهوده و بی سروته در زبان ملکی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درگهن dergahen: ویار در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی چامل bi chamal: کسی که می خواهد کاری انجام دهد ولی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کرkor: آستین در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرک سیوال sarak sival: آسمان جل, آواره، بیچاره، بی خانمان، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کن con: سوراخ در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چند چندک chend chendak: تحریک کردن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چندوک chenduk: تحریک شده و متورم و زخمی در زبان مل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نفاد nofad: فراش، رختخواب در زبان ملکی گالی بشک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تونت towent: خوابیدن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

توهنت tohent: غش کردن، ببهوش شدن در زبان ملکی گال ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تهل tahl: تلخ در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ترش torosh: ترش در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرpor: خاکروبه، خاکستر در زبان ملکی گالی ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

انگل angal: ذغال افروخته در زبان ملکی گالی بشکر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنتkont: ساقه، تنه درخت در زبان ملکی گالی بش ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کهچ kahch: شاخه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چاملchamal: قلق کار در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گلپوزک gelpuzak: گردباد در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گلپلوزک gelpluzak: گردباد در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تب نههtab nehe: نمی پسندی در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بش bash: سهم در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پش پنکا pash penaka: عقب عقب راه رفتن در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر انگوه sarenguh: صدر مجلس ، فضای اعیان نشین خانه در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یردا yerda: جلودر ، پادری در زبان ملکی گالی بشک ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مور mour: مار در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر zahr: عقرب در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زهر و زوک zahr o zaok: مار و عقرب در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زوک zaok: مار در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پاچاو: در خاک غلطیدن در زبان ملکی گالی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلغ bolaqh: حرف سربالا و بدون منطق در زبان ملکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیرکو: سیخ فلزی در زبان ملکی گاای بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرک sorok: سیخ چوبی در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درونت dorvent: دوختن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروت dorut: دوختن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گیام geyam: خوب، مناسب در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بولغ bulqh: بند بند ، قطعه بیشتر در مورد مهره ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مازغ: مهره های کمر در زبان ملکی گالی بشکر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اجراتajerat: شکنجه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرکردهsarkerda: سالار، سردار، فرمانده، پیر، ریش سفی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کتیتkotit: کوبیدن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جل jol: آویزان ، کنایه از: آدم مزاحم در زبا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چلوت: گل آلود در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پچاسک: باهوش و زرنگ در زبان ملکی گالی بشکر ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیامزی: وسط در زبان ماکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یایین: آینه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هلبگتو halabgatu: آدم هول و شتابزده، هول هولکی در زبا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساویلک savilak: سایه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به سر چه میکنم: به کوچکترین بهانه ، بی مقدمه؛ بدون ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یکنیه yaknih: اصرار بیجا، دوپاشو تو یه کفش کرده د ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جل ای jel a i: به غیر از . . . . . در زبان ملکی گا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی جل ای bi jel a i: به غیر از . . . . . در زبان ملکی گا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چهمک: چشمک در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایپاید: انداختن در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بور شریک: ابروی پهن و پر مو، ابرو قجری در زبا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچوک: پیشانی در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیچوک گرهن: کنایه از ترش رویی در زبان ملکی گالی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سربیع: اشانتیون ، هدیه خرید، پاداش خرید در ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرک سیوال: در به در در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنرند benrand: وارث، فرزند در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هجل اوراخ: وضعیت ناگوار و خطرناکی در انتظارش ا ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اریشهه arish he: ارزانی کسی بودن در زبان ملکی گالی ب ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لبض labz: زبان گویش در زبان ملکی گالی بشکرد ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گولیج: گله و رمه در زبان ملکی گالی بشکرد

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گلیچ galich: گروه جمعیت بیش از چند نفر در زبان م ...

٤ ماه پیش

مدال‌های اکبر روشنی