دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٢٥٣
رتبه در دیکشنری
٧,١٤٨
لایک
١٦
دیسلایک
١
جدیدترین پیشنهادها
١٣ ساعت پیش
٠
اولین چیز. . . . معمولا در اول جمله می آید ولی بهتر است در اول جمله بگیم First thing . . . . معنی اول چیزی . . . . در ضمن هیچ چیز میشه no thing
١ روز پیش
٠
دوستان این کلمه معنی فارسیش می تواند شما را گمراه کند من معنی دقیقتر و جامع تر پیدا کردم جا دادن، برآورد کردن ( نیاز کسی یا چیزی ) ، منطبق شدن، کمک ...
١ هفته پیش
٠
That's fascinated people. . . . که مردم را شگفت انگیز کرده است ( که مردم را جذب می کرده است، که مردم را به هیجان آورده است ) زرنگ ها میدانند که این ...
٢ هفته پیش
٠
to be led to سوق داده شدن، هدایت شدن، القا شدن
٣ هفته پیش
٢
شروع یک چیزی است که معمولا منفی است مثل شروع بیماری، شروع سرمای زمستان، شروع جنگ
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.