رضا علیپور - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brand identity: نوع نگاه مشتریان به یک کسب و کار

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squash up: به هم نزدیک شدن، به هم چسبیدن ( به ...

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

huddle up: ۱ - خود را جمع کردن ( به خاطر سرما ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bung up: مسدود کردن

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marathon talks: صحبت های طولانی، بحث های طولانی

٥ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plump up: صاف کردن ( بالش )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stake on: به خطر انداختن ( مقام ) شرط بندی ک ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the men in grey suits: افراد پشت پرده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

win by a landslide: با اختلاف بردن ( انتخابات )

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the ear of sb: داشتن کسی که به حرفات توجه کنه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chirp away: آواز خواندن پیوسته پرنده

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

squash in: جا گرفتن

٦ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٦ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rebound on: تاثیر منفی گذاشتن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be like ships that pass in the night: روابط موقتی

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw a lifeline: کمک کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go out on the town: وقت گذراندن در کلوپ، بار یا رستوران

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pass the time of day: خوش و بش کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hit the right note: تاثیر مثبت گذاشتن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take years off sb: جوانتر به نظر رسیدن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nearly fall off your chair: شوکه شدن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there's a lot to be said for: مزایای زیادی داشتن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

world of difference: تفاوت زیاد

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

win one's spurs: خود را اثبات کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go down a storm: محبوب بودن، مورد استقبال قرار گرفتن

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go down like a lead balloon: مورد استقبال قرار نگرفتن ( نظری، جو ...

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play sb for a fool: کسی رو احمق فرض کردن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be no oil painting: جذاب نبودن، دلربا نبودن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay a hand on sb: دست درازی کردن، حمله کردن، صدمه زدن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get the shock of one's life: خیلی شوکه شدن

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

harden one's heart: احساساتی نشدن

٦ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scribble down: با عجله نوشتن

٦ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٦ ماه پیش

مدال‌های رضا علیپور