دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٦٥٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤,٥٩٩
لایک
لایک
٤٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
١٠
رتبه
رتبه در بپرس
٧,٢٦٣
لایک
لایک
١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٤ روز پیش
دیدگاه
٠

گرومپ گرومپ کردن سر ( در عامیانه )

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

خیز برداشتن و از جا جهیدن

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٢

سر باز کردن ( عقده، کینه و خشم و . . . )

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٢

I promise you خاطرت جمع!. . . مطمئن باش

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

Lance through دل ریش کردن

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
تیک ٣ پاسخ
٤٠١ بازدید

معادل کنایه  bring a knife to a gunfight  در فارسی چه می شود؟  توضیح انگلیسی در دیکشنری: To enter into a confrontation or other challenging situation without being adequately equipped or prepared. دنبال یه معادل مناسب هستم. 

٢ سال پیش
١ رأی

با مشت به جنگ سر نیزه رفتن

٢ ماه پیش