پیشنهادهای قارن گودرزی (٢٢)
خارج شدن روح از بدن در تاریخ تصوف نیز به کرات دیده شده است که صوفیان بزرگ، به محض رسیدن به حالت شهود و انخلاع، یعنی به محض خارج کردن روح از بدن و شهو ...
سن تمیز به سنی گویند که پسر هنوز موی ریش، سبیل، زیربغل و اندام تناسلی در نیاورده
بیگاری، . کلمه ی مرکب متشکل از بی گاری که در رسم الخط جدید به صورت بی گاری نوسته می شود. به معنی بدون گاری. مانند کلمه ی بیمار که در رسم الخط جدید ...
نظر آقای مهدی پرکاس صحیح است.
چک توپ
لیسیده شده.
زن مکشوفه ، بی حجاب
شیر خشک
قاطی ساز
spelling, perpendicular
بیضتین.
[سَ ] ( ص ) بی مو، طاس، کرک، کل، کچل. [ ک َ چ َ ] ( ص ) شخصی را گویند که سر او موی نداشته باشد
معادل فارسی = چَک توپ
دماغ یا بینی، عضو بدن انسان وحیوان که بالای دهان قرارداردو، بوسیله آن تنفس میکنندوبوهارااستشمام میکنند. در آن صورت = بینی او، در این صورت= بینی من
بادرنجبویه = بادی که بوی بد آن رنج آور است
لاپایی= درمیان گذاشتن
پودر تیغ
راحت الصدور
( صفت ) کسی که انعقاد نطفه وی بطریق مشروع انجام گرفته باشد مقابل حرام زاده.
گوزو. ( ص نسبی ) آنکه بسیار باد از او دفع شود.
سوار بر هر مرکوب زین دار مانند اسب، شتر، دوچرخه یا موتور سیکلت.
امرد، گانی، مخنث، مفعول، ملوط، هیز