دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٠,٤٣٦
رتبه
رتبه در دیکشنری
٣٥٩
لایک
لایک
١,٠٧٣
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١٥٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٣ ماه پیش
دیدگاه
٢

واژه trial به صورت فعل هم به کار می رود و در این حالت مفهوم آن آزمودن رسمی موثر یا مناسب بودن چیزی است . ( مثلاً یک دارو ) trial verb [ T ] to test ...

تاریخ
٦ ماه پیش
دیدگاه
٢

به طور نامنظم ، به طور پراکنده ، گاه به گاهی ، هراز گاهی، به طور گهگاهی، به طور متناوب � نقل از فرهنگ معاصر هزاره �

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٦

1. به زحمت، به زور، به سختی a room barely furnished 2. تنها، فقط، همین قدر . we barely had time to catch the train 3. صاف و پوست کنده، سر راست؛ به ا ...

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
١

شرور ، شریر https://www. collinsdictionary. com/us/dictionary/english/bully

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٢

به یاد ماندن https://www. vocabulary. com/dictionary/go down verb be recorded or remembered “She will go down as the first feminist”

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.