پروین - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

downvote: رای منفی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life affirming: حیات بخش

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nice: خوش برخورد

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disattenuated: تقلیل یافته

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

داستان سیاوش-شماره 15

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

start over: از سرگیری

٩ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratch the an itch: برآورده کردن نیاز

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kickstarting: شروع سریع کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kickstarting: شروع سریع کاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

grow: پیشرفت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unfold: نمود پیدا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alternate: بدیل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

force feed: ( کسی ) را مجبور به یادگیری چیزی یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

force feed: ( کسی ) را مجبور به یادگیری چیزی یا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horizontal: خط افقی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear: به کار بردن، استفاده کردن ؟Do they ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is as good as it's gonna get: دیگه بهتر از این نمیشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is as good as it's gonna get: دیگه بهتر از این نمیشه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

matter of factly: سرد، بی روح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump up and down: 1 - بالا و پایین پریدن 2 - عصبانی ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jump up and down: 1 - بالا و پایین پریدن 2 - عصبانی ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excellent: تمام عیار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exceptional: بی نظیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lastly: در نهایت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nice: خوش برخورد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep it light: زورگو نبودن، بیش از حدحساساتی نبودن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flounder: وقت خود را به بطالت گذرندن، نداشتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

awkward: ناشیانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take away: اصل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sacrifice: ضرر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

anchor: تحت کنترل درآوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

start over: از سرگیری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wireframed: اسکلت بندی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wireframed: اسکلت بندی شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first time: تازه کار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sink: ورشکست شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low level: سطح پایین، دون پایه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

you will want: شما باید. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you will want: شما باید. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

check in with: احوالپرسی، خوش و بش کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

by necessity: ضرورتاً، باید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by necessity: ضرورتاً، باید

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collateral: وثیقه بازاریابی شامل مواد چاپی است ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put on the back burner: به تعویق انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put on the back burner: به تعویق انداختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

clarity: وضوح فکری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

helpful: کارگشا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expected: قرار بود. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

learn from: درس گرفتن، عبرت گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on ramping: فرآیند ورود مجدد به نیروی کار پس از ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on ramping: فرآیند ورود مجدد به نیروی کار پس از ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

method of choice: بهترین روش برای رسیدن به نتیجه دلخو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

superfan: هوادار دو آتیشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from farm to fork: از تولید تا مصرف

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from farm to fork: از تولید تا مصرف

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

just to name a few: به عنوان مثال For example

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

just to name a few: به عنوان مثال For example

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sizzle: برند سازی آنلاین ( در بازاریابی )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

link juice: انتقال ارزش یک صفحه، به یک صفحه مشخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

link juice: انتقال ارزش یک صفحه، به یک صفحه مشخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

go through: مرور کردن ( کتاب )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trailing: به دنبال. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trailing: به دنبال. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

customer: در بازاریابی: مشتری بالفعل

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one page: یک صفحه ای، تک صفحه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one page: یک صفحه ای، تک صفحه ای

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

be all and end all: 1 - علت اصلی. . . 2 - مهمترین قسمت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

otherwise: غیر از این. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrambling: تقلا کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

birds eye view: نمای کلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

consideration: قصد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn it down: رد کردن ( پیشنهاد )

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thought leadership: رهبری فکری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thought leadership: رهبری فکری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

objection: نارضایتی ( مشتری )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fertile: موثر، مهم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

avatar: آواتار مشتری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

living: کسب درآمد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agricultural education: آموزش کشاورزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agricultural education: آموزش کشاورزی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

agricultural extension: ترویج کشاورزی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agricultural extension: ترویج کشاورزی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biodata: بیوگرافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biodata: بیوگرافی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn to: مراجعه به

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

among: amoung= بین بیش از دو نفر between= ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top of mind: حائز اهمیت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

life long learning: یادگیری مادام العمر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

life long learning: یادگیری مادام العمر

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

social capital: سرمایه اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

social capital: سرمایه اجتماعی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unearth: کشف، فهمیدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

streamline: تسهیل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skimmer: خواننده سطحی نگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skimmer: خواننده سطحی نگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

including: گنجاندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nothing could be further from the truth: در حقیقت اینگونه نیست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

viewer: بازدیدکننده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring it home: 1 - try your hardest to succeed or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring it home: 1 - try your hardest to succeed or ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

seek after: به دنبال. . . بودن، در جستجوی . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

seek after: به دنبال. . . بودن، در جستجوی . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cross paths: to meet someone by chance and not b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bring in: به ارمغان آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irate: ناراضی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skimmable: قابل تند خوانی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skimmable: قابل تند خوانی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skimmability: قابلیت خواندن سریع متون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skimmability: قابلیت خواندن سریع متون

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

step up: ارتقا دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put together: برگزاری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

low ticket: نسبتا ارزان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low ticket: نسبتا ارزان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

script: متن بازاریابی تلفنی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

there is no way: امکان نداره

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

honestly: در واقع

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

upvote: رای مثبت یا موافق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upvote: رای مثبت یا موافق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

downvote: رای منفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

downvote: رای منفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forgotten: گمنام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on purpose: آگاهانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in advance: زودهنگام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deliver: بعضی اوقات به معنای سود رساندن هست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

top: گاهی اوقات به معنی رایج

١ سال پیش

مدال‌های پروین